کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوسفند زنگوله دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوسفند تسلیم
لغتنامه دهخدا
گوسفند تسلیم . [ ف َ دِ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوسفندی که در قربانگاه برای قربان کردن حاضر سازند، و به مجاز بر شخصی که درکمال تسلیم باشد اطلاق کنند. (آنندراج ) : دل سلیم من آن گوسفند تسلیم است که جز به تیغ تو قربان شدن نمی داند.ملا شانی تکلو (...
-
آبله ٔ گوسفند
لغتنامه دهخدا
آبله ٔ گوسفند. [ ب ِ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اَمیهه . نَبَخ . نَبْخ .