کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوریدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوریدگی
لغتنامه دهخدا
گوریدگی .[ دَ / دِ ] (حامص ) صفت گوریده . درهم وبرهمی . پریشانی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به گوریده و گوریدن شود.
-
جستوجو در متن
-
شانه زن
لغتنامه دهخدا
شانه زن . [ ن َ / ن ِ زَ ] (نف مرکب ) پیراینده ٔ موها بشانه است . (از بهار عجم ). کسی که شانه میکند و مویهارا پرداز مینماید. (ناظم الاطباء). خوارکننده ٔ مو به شانه . شانه بر موی زننده . تا خوار و نرم شود و کرکی و گوریدگی برود و تارها از هم باز شود : ...