کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گورگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گورگان
لغتنامه دهخدا
گورگان . (اِخ ) گرگان . (نزهة القلوب چ لیسترنج ص 163).
-
گورگان
لغتنامه دهخدا
گورگان . (ص مرکب ) به معنی کسی که لایق عیش و عشرت باشد، چه گور به معنی عیش و عشرت و شراب است و گان به معنی لایق و سزاوار. (غیاث ) (آنندراج ).
-
گورگان
لغتنامه دهخدا
گورگان .(اِخ ) لقب شاه تیمور، و هر پادشاه جلیل القدر را گورگان گویند. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به گورکان شود.
-
واژههای مشابه
-
شادی گورگان
لغتنامه دهخدا
شادی گورگان . [ ی ِ ] (اِخ ) داماد سلطان احمد و جد او از جمله ٔ امرای چنگیزخان بوده است . رجوع به تاریخ غازانی صص 58-60 شود.
-
جستوجو در متن
-
لالای قراجار
لغتنامه دهخدا
لالای قراجار. [ ق َ ] (اِخ ) نام جد امیر یادگار برلاس . و برلاس خود در دستگاه امیرتیمور گورگان بوده است . (حبیب السیر ج 3 ص 134).
-
قمرالدین اوغلان
لغتنامه دهخدا
قمرالدین اوغلان . [ ق َ م َ رُدْ دی ] (اِخ ) از سران اوزبکها بود که با امیر تیمور گورگان از در مخالفت درآمده و جنگید [ به سال 792 هَ . ق .]. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 441، 445 شود.
-
داود دوغلات
لغتنامه دهخدا
داود دوغلات . [ وو دِ ] (اِخ ) (امیر...) از اعیان و امراء الوس جغتای و از معاصران امیر تیمور گورگان است و در تاجگذاری وی شرکت داشته است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 ص 388 و 419).
-
کورگان
لغتنامه دهخدا
کورگان . (ترکی -مغولی ، اِ) آنکه از جانب مادر هم پادشاه زاده باشد و در لغات ترکی نوشته که شخصی که نسبتش به سلاطین رسد و نسبت دامادی هم داشته باشد و به کاف اول فارسی و کاف دوم عربی به معنی پادشاهی که دختر خاقان چین در حباله ٔ نکاح او باشد. (از آنندراج...
-
ساتقین
لغتنامه دهخدا
ساتقین . (اِخ ) یا ساتقن ،سرآمد بهادران اوزبک و از سرکردگان سپاه توقتمش خان در طغیان بر امیرتیمور گورگان بود. ظاهراً دو برادر این نام را داشتند که یکی به ساتقین بزرگ و یکی به ساتقین کوچک معروف بودند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 441 و منتخب التوار...
-
جلال الاسلام
لغتنامه دهخدا
جلال الاسلام . [ج َ لُل ْ اِ ] (اِخ ) وزیر امیرتیمور گورگان بود. وی چندی از وزارت معزول شد و سرانجام منصب سرداری لشکر تازیک بوی محول گشت . او به سال 805 هَ . ق . بقتل رسید. (از دستور الوزراء ص 342) (حبیب السیر چ خیام ج 3ص 398، 478، 483، 497، 501، 505...
-
حسام الدین کرمانی
لغتنامه دهخدا
حسام الدین کرمانی . [ ح ُ مُدْ دی ک ِ ] (اِخ ) طبیب خاص امیرتیمور گورگان بود. خوندمیر گوید: مولانا حسام الدین ابراهیم شاه کرمانی حاوی فضایل نفسانی بود و در علم طب و معالجه ید بیضا مینمود. و نیز در قسم نرد و شطرنج مهارت تمام داشت و ملازم درگاه صاحبقرا...
-
کوتم
لغتنامه دهخدا
کوتم . [ ک َ ت َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است از آن آنسوی رودیان به گیلان . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 149). شهرکی است از نواحی گیلان و هبةاﷲبن ابی المحاسن بن ابی بکر جیلانی ابوالحسن - یکی از زهاد دقیق النظر در ورع و اجتهاد - بدانجا منسوب است . (از معجم ...
-
گورکان
لغتنامه دهخدا
گورکان . (اِخ ) لقب امیر تیمور (736 - 807 هَ . ق .) مؤسس سلسله ٔ تیموریان (771 - 906 هَ . ق .). محمد قزوینی در ضبط این کلمه چنین نویسد: گورکان که به مغولی به معنی «داماد» است در وجه تسمیه ٔ آن ابن عربشاه (متوفی 854) که خود معاصر تیمور بوده است در کت...