کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِ) محل اجتماع لشکر. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 324). || اطاق اجتماع . || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. (ناظم الاطباء).
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 9 هزارگزی باختر قشم ، سر راه مالرو قشم به باسعیدو. جلگه و گرمسیر مالاریایی است . 185 تن سکنه ٔ آن است . آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و ماهی و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و ...
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 12 هزارگزی خاور بافت ، سر راه فرعی زنجان به بافت . کوهستانی وسردسیر است و 99 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . ...
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالی...
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 10 هزارگزی خاور الیگودرز و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ الیگودرز به گلپایگان واقع شده است . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 449 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیا...
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه ٔ آن 1452 تن است . آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ،...
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) نام سرزمینی است . (فهرست ولف ) : وز آن دورتر آرش رزم سوزچو گوران شه آن گرد لشکرفروز.(شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279).
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ٔ ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه ٔ این طوایف چه ایران...
-
گوران
لغتنامه دهخدا
گوران . (اِخ ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی ، ولدبیگی ، باباخانی ، از خاور به دهستانهای سنجابی ، باوندپور، حومه...
-
واژههای مشابه
-
گوران آبادپاشا
لغتنامه دهخدا
گوران آبادپاشا. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 8 هزارگزی شمال باختری نقده و 3500 گزی جنوب شوسه ٔ اشنویه به نقده . جلگه و معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 277 تن است . آب آن از رود گدار تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و ...
-
گوران تالار
لغتنامه دهخدا
گوران تالار. (اِخ ) یکی از دهات بابل . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 160).
-
گردنه ٔ گوران
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ گوران . [ گ َ دَ ن َ ی ِ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت ، واقع در 55000گزی جنوب خاوری مسکون و 6500گزی جنوب راه مالرو مسکون به کردک . دارای 4 تن جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قلعه گوران
لغتنامه دهخدا
قلعه گوران .[ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان ، واقع در 48هزارگزی شمال خاوری کرمان و 6هزارگزی باختر راه فرعی کرمان چترود. سکنه ٔ آن 4 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قشلاق گوران
لغتنامه دهخدا
قشلاق گوران . [ ق ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بناجو از بخش بناب شهرستان مراغه واقع در 13 هزارگزی جنوب بناب و 9 هزارگزی باختر شوسه ٔ مراغه به میاندوآب . موقع جغرافیایی آن جلگه ، باطلاقی و هوای آن معتدل مالاریایی است . 137 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و...