کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوذاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوذاب
لغتنامه دهخدا
گوذاب . (اِ مرکب ) گوذاب بط و مرغ آبی و پیه و جگر او به از گوشت او باشد و پیه او سخت لطیف باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به گوداب شود.
-
گوذاب
لغتنامه دهخدا
گوذاب . [ گ َ / گُو ] (اِ مرکب ) گوداب . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
گوزاب
لغتنامه دهخدا
گوزاب . [ گ َ / گُو ] (اِ مرکب ) آشی را گویند که از گوشت و برنج و نخود و گردکان پزند. (برهان ) (آنندراج ). از: گوز (گردو) + آب . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : نتوان ساخت از کدو گوزاب نه ز ریکاسه جامه ٔ سنجاب . عنصری .گولانج و گوشت و گرده و گوزاب و گ...
-
جستوجو در متن
-
گوژاب
لغتنامه دهخدا
گوژاب . (اِ) دوشاب . (ناظم الاطباء). رجوع به گوداب و گوذاب و گوزاب شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (ع اِ مرکب ) گوذاب . جوذاب . ابوالفرج . (مهذب الاسماء). جوذابه . (منتهی الارب ). طعامی از برنج و شکر و گوشت . (قاموس ). آشی از گوشت و برنج و نخود و گردکان . (برهان قاطع).
-
گوزاب
لغتنامه دهخدا
گوزاب . [ گ َ / گُو ] (اِ مرکب ) آشی را گویند که از گوشت و برنج و نخود و گردکان پزند. (برهان ) (آنندراج ). از: گوز (گردو) + آب . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : نتوان ساخت از کدو گوزاب نه ز ریکاسه جامه ٔ سنجاب . عنصری .گولانج و گوشت و گرده و گوزاب و گ...
-
ابوالفرج
لغتنامه دهخدا
ابوالفرج . [ اَ بُل ْ ف َ رَ ] (ع اِ مرکب ) جوذاب . گوذاب . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). طعامی از برنج و شکر و گوشت . (قاموس در لغت جوذاب ). جوذابه . ابوالحسن . صاحب برهان گوزاب را با ازاء اخت الرا ضبط کرده و گوید آن آشی است که از گوشت و برنج...
-
نشیل
لغتنامه دهخدا
نشیل . [ ن َ ] (ع اِ) گوشت پاره ای که از دیگ بدون کفگیر با دست برآرند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گوشت پاره ای که از دیگ به یک کفگیر [ ؟ ] به دست برگیرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گوشت بی توابل پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج )...