کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گهنبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گهنبار
لغتنامه دهخدا
گهنبار. [ گ َ هَم ْ ] (اِ) به معنی گاهنبار، گهنار، گهنباره و گهبار. (فرهنگ رشیدی ) : به فر فریدون و هنگ نهنگ به گاه گهنبار هوشنگ شنگ . اسدی (از لغت فرس ).رجوع به گاهنبار شود.
-
جستوجو در متن
-
گهبار
لغتنامه دهخدا
گهبار. [ گ َ ] (اِ) به معنی گهنبار و گاهنبار باشد. رجوع به ذیل کلمه ٔ گاهنبار شود.
-
میدیوشهم
لغتنامه دهخدا
میدیوشهم . [ م َ ش ِ م َ ] (اِ) دومین گهنبار. این جشن در تیرماه روز دی بمهر (پانزدهم )واقع می شود و در این روز یا در فاصله ٔ گهنبار اول ودوم آب وجود و هستی یافته است . (یشتها). گاه دوم یعنی شست روزی که خداوند در آن ایام آبها را خلق فرموده . (از ناظم ...
-
گاهنبار
لغتنامه دهخدا
گاهنبار. [ هَِم ْ ] (اِ) گاهنبار و گاه باره هر دو دارای یک معنی است و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را در آن آفرید و مجوس در کتاب زند از زردشت نقل میکنند که حق سبحانه و تعالی عالم را در ششگاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سا...
-
میدیوزرم
لغتنامه دهخدا
میدیوزرم . [ م َ زَ رِ ] (اِ) نخستین گهنبار. جشنی که در اردی بهشت ماه در روز دی به مهر (پانزدهم ) واقع می شود .و بر طبق سنت زردشتیان در این روز یا ازآغاز سال تا این روز آسمان خلقت یافته است . (یشتها). هنگام چهل و پنج روز که در آن هنگام آسمانها خلق شد...
-
کهنبار
لغتنامه دهخدا
کهنبار. [ ک ُ هَم ْ / ک َ هَم ْ ] (اِ مرکب ) خانه . (صحاح الفرس ، ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا) . به معنی خانه است که به عربی بیت خوانند. (برهان ). خانه و منزل و بیت . (ناظم الاطباء). || و بارگاه را نیز گویند. (برهان ). || زردشت گفته است که روزگار کهن...
-
کستی
لغتنامه دهخدا
کستی . [ ک ُ ] (اِ) به معنی کشتی باشد و آن چنان است که دو کس برهم چسبند و یکدیگر را برزمین زنندو اصل این لغت کستی است چه از کستن مشتق است که به معنی کوفتن باشد و چون در فارسی سین بی نقطه و شین نقطه دار بهم تبدیل می یابند بنابر آن کشتی خوانند. (برهان ...