کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گهرنگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گهرنگار
لغتنامه دهخدا
گهرنگار. [گ ُ هََ ن ِ ] (ن مف مرکب ) مخفف گوهرنگار : زگوهر است شها روی تیغ تو بنگارگهرنگار بدست گهرنثار تو باد. سوزنی .رجوع به گوهرنگار شود.
-
جستوجو در متن
-
گهرنثار
لغتنامه دهخدا
گهرنثار.[ گ ُ هََ ن ِ ] (ص مرکب ) مخفف گوهرنثار : ز گوهر است شها روی تیغ تو بنگارگهرنگار به دست گهرنثار تو باد. سوزنی .رجوع به گوهرنثار شود.
-
قباه
لغتنامه دهخدا
قباه . [ ق َ ] (ع اِ) قبا و جامه ٔ پوشیدنی . (ناظم الاطباء) : ترا همیشه تفاخر بگوهر اصلی است حسود را به کلاه گهرنگار و قباه . سلمان ساوجی (از آنندراج ).رجوع به قبا شود.
-
نگار
لغتنامه دهخدا
نگار. [ ن ِ ] (نف مرخم ) نگارنده . نقش کننده . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). اسم فاعل مرخم است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و در ترکیبات زیر به صورت مزید مؤخر آید: 1- به معنی نگارنده و نویسنده در ترکیبات : بدایعنگار. بدیعنگار. جریده نگار. حقیقت نگ...
-
نگار
لغتنامه دهخدا
نگار. [ ن ِ ] (اِ) اسم است از نگاشتن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). حاصل مصدر نگاشتن . (یادداشت مؤلف ). نقش . (غیاث اللغات )(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش که بر کاغذ یا بر جائی کشند. (از رشیدی ). چیزی که با رنگ به دیوار و کاغذ کشند. (ف...
-
ه
لغتنامه دهخدا
ه. (حرف ) حرف سی ویکم است از حروف هجای فارسی و بیست وهفتم از حروف هجای عربی . نام آن «ها» ونشانه ٔ آن در تحریر «هَ ، ه » است و به حساب جمل آن را به پنج دارند. و آن از حروف حلقی و ناریه و مرفوع و مصمته است و در علم نجوم و معما رمز و نشانه ٔ زهره و رمز...