کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گهربفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گهربفت
لغتنامه دهخدا
گهربفت . [ گ ُ هََ ب َ ] (ن مف مرکب ) مخفف گوهربفت . به معنی گوهرآگین باشد. گهربافته . جواهرنشان .گوهرنشان . که در میان تار و پود آن گوهر به کار برده باشند. زربفت . پارچه ٔ زردوزی که در آن جوهر دوخته باشند. (از بهار عجم ) (از ناظم الاطباء) : چو خورشی...
-
جستوجو در متن
-
بفت
لغتنامه دهخدا
بفت . [ ب َ ] (اِ) بفته . مخفف لفظ بافت است که اسم مصدر بافتن است و همیشه با کلمه ٔ دیگر مرکب استعمال میشود مثل زربفت و گهربفت . (فرهنگ نظام ). مخفف بافت . (دزی ج 1 ص 102). رجوع به زربفت و گهربفت و بفته شود : بگسترد برجای زربفت بردبمرمر برافشاند دینا...
-
بیرم
لغتنامه دهخدا
بیرم . [ ب َ / ب ِ رَ ] (اِ) نوعی از پارچه ٔ ریسمانی باشد شبیه به مثقالی عراق . لیکن از او باریکتر و نازکتر است . (برهان ). نوعی از پارچه ٔ ریسمانی باشد که شبیه بود بمثقال [بمثقالی ] و از او باریکتر و لطیف تر شود. (از رشیدی ) (از جهانگیری ) (از انجمن...
-
شعر
لغتنامه دهخدا
شعر. [ ش َ] (ع اِ) موی خواه موی انسان باشد و یا دیگر حیوانات سوای شتر و گوسپند. ج ، اَشعار، شُعور، شِعار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موی آدمی و غیره . (غیاث اللغات ). بزموی . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61). شعرة یکی ، و گا...