کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنه گنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گنه گنه
لغتنامه دهخدا
گنه گنه . [ گ َ ن ِ گ َ ن ِ ] k00l)_&tl;rb&tg;);">
-
جستوجو در متن
-
گنگنه
لغتنامه دهخدا
گنگنه . [ گ َ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) رجوع به گنه گنه شود.
-
کیناکینا
لغتنامه دهخدا
کیناکینا. (اِ) گنه گنه و پوست درخت کنکینا. (ناظم الاطباء). رجوع به کینین و کنکینا شود.
-
سینخونین
لغتنامه دهخدا
سینخونین . [ خ ُ ] (اِ) مادّه ای است که از پوست درخت گنه گنه بدست میاید. (گیاه شناسی ثابتی ص 124). سنکونین .
-
کنین
لغتنامه دهخدا
کنین .[ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ شبه قلیایی تلخی که از کنکینا (پوست گنه گنه ) استخراج می کنند. املاح کنین بخصوص سولفات و کلوریدات آن را در دفع تبهای نوبه ای استعمال می نمایند. (ناظم الاطباء). فرانسوی کینین . رجوع به کینین و گنه گنه شود.
-
پلتیه
لغتنامه دهخدا
پلتیه . [ پ ِل ْ ل ِ ی ِ ] (اِخ ) پیر. کیمیاوی فرانسوی . متولد در پاریس ، یکی از مشوقین تداول گنه گنه (1788 - 1842م .).
-
کنکینا
لغتنامه دهخدا
کنکینا. [ ک ِ ] (اِ) درخت بزرگی از محصولات آمریکا که پوست آن را در طب مانند مقویات و جهت دفع تب بسیار استعمال می کنند و پوست این درخت را نیز کنکینا و پوست گنه گنه نیز نامند. (ناظم الاطباء). کینکینا کلمه ٔ اسپانیولی مأخوذ از زبان ساکنان کشور «پرو» از...
-
الکالوئیدها
لغتنامه دهخدا
الکالوئیدها. [ اَ کا ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) آلکالوئیدها از ترکیبات چهارتایی ازت دار محسوب میشوند و گاهی فاقد اکسیژن هستند واثر قلیایی دارند و بواسطه ٔ سمیت آنها در طب بکار میروند، از قبیل کافئین که در برگ و دانه ٔ قهوه و برگ چای هست ، و استریکنین که از...
-
کینین
لغتنامه دهخدا
کینین . (فرانسوی ، اِ) الکالوییدی که از «سن کنا» گیرند ودر علاج نوبه به کار است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در اصطلاح پزشکی ، یکی از مهمترین آلکالوییدهای موجود در پوست درخت گنه گنه است و فرمولش را می توان به صورت O2 N2 H24 C20 نمایش داد و آن به...
-
محلول
لغتنامه دهخدا
محلول . [ م َ ] (ع ص ) گداخته شده و حل شده . ذوب شده . (ناظم الاطباء). حل کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). حل شده چنانکه قند یا کلوخ در آب . آب کرده : قند محلول ؛ قند آب کرده ؛ محلول گنه گنه . (یادداشت مرحوم دهخدا) : به مشک سوده ٔ محلول در عرق ماندکه ب...
-
آمریک
لغتنامه دهخدا
آمریک . [ م ِ ] (اِخ ) آمریکا. امریکا. نام یکی از پنج قاره یا قطعات زمین ، میان اقیانوس اطلس و اقیانوس ساکن (آرام ). این قطعه را در سال 897 هَ .ق ./ 1492 م . یکی از اهالی ژن موسوم به کریستف کلمب کشف کرد. از مائه ٔ دویم و سیّم هجری اهالی نروژ تا گروآن...
-
شیرین بیان
لغتنامه دهخدا
شیرین بیان . [ ریم ْ ب َ ] (اِ مرکب ) ریشه ٔ دوایی که به تازی اصل السوس گویند. (ناظم الاطباء). سوس . دارهرم . غلوخزیا. غلوقزیا. عودالسوس . قلوقیریزا. غلوقوریزا. موئینه . (یادداشت مؤلف ). اسم ترکی سوس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است علفی و پایا...
-
جرمناک
لغتنامه دهخدا
جرمناک . [ ج ُ ] (ص مرکب ) گنه کار. بزهکار مجرم : جرمناک است ملامت نکنیدش که کریم بر گنه کار نگیرد که ز در بازآمد.سعدی .
-
دیر گرفتن
لغتنامه دهخدا
دیر گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دیر معاقبه کردن . چشم پوشی کردن : اصحاب گنه را به گنه دیر بگیردوآنگه که بگیرد زبر و زیر بگیرد.منوچهری .