کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گندمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت آربابا از بخش بانه ٔ شهرستان سقّز که در 15000 گزی جنوب باختری بانه و 3000 گزی آزمرده واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 50 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، توتون ، گزانگبین و شغل ...
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقّز که در 31000 گزی باختر سقز و 3000 گزی باختر کوندلان واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 150 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، توتون و شغل اهالی زراع...
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش حومه ٔ شهرستان سنندج که در 18000 گزی جنوب باختری سنندج و 5000 گزی باختر شوسه ٔ سنندج به کرمانشاه واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 150 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، ح...
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد که در 18 هزارگزی جنوب باختری بروجن ، متصل به راه تنگ بیدکان واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 2037 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن کتیرا و روغن و شغل اه...
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش بروجن شهرکرد که در باختر شهرکردواقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است : از شمال به دهستان آیدغمش و دهستان لار، از جنوب به رشته ارتفاعات دره دیز و جبزو (که خطالرأس آنها حد طبیعی این دهستان با ده...
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) نیم فرسخ میانه ٔ مغرب و جنوب قیر است [ از دهات بلوک قیر و کارزین فارس ]. (فارسنامه ٔ ناصری گفتار2 ص 246).
-
گندمان
لغتنامه دهخدا
گندمان . [ گ ُ دُ ] (اِخ ) دوازده فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب سمیرم است [ از دهات بلوک سرحد شش ناحیه ٔ فارس ] . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار2 ص 221).
-
جستوجو در متن
-
کندمان
لغتنامه دهخدا
کندمان . [ ک َ دُ ] (اِخ ) گندمان . رجوع به چارمحال و گندمان در همین لغت نامه شود.
-
طاهربغده
لغتنامه دهخدا
طاهربغده . [ هَِب ُ دَ ] (اِخ ) گندمان . رجوع به گندمان شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). رجوع به طاهر بوغده شود.
-
پیرآباد
لغتنامه دهخدا
پیرآباد. (اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
طاهربوغده
لغتنامه دهخدا
طاهربوغده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده از توابع سقز که در فرهنگستان بجای آن نام «گندمان » نهاده اند. (فرهنگستان ). رجوع به طاهر بغده شود.
-
زوردگان
لغتنامه دهخدا
زوردگان . [ زَ وِ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گندمان است که در بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع است و 287 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
کلبی بیک
لغتنامه دهخدا
کلبی بیک . [ ک َ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گندمان است که در بخش بروجن شهرستان شهر کرد واقع است و 608 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
دستگرد
لغتنامه دهخدا
دستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بروجن شهرستان شهرکرد. واقع در 32هزارگزی باختر بروجن و 4هزارگزی راه شلمزار به بروجن با 644 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).