کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گناوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گناوه
لغتنامه دهخدا
گناوه . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیرکوه باشت و بابوئی شهرستان بهبهان که در 41هزارگزی شمال خاوری گچساران و 18هزارگزی راه اتومبیل رو بهبهان به شیراز واقع شده است . هوای آن معتدل مالاریائی و سکنه اش 100 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشو...
-
گناوه
لغتنامه دهخدا
گناوه . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) قصبه و بندری است از بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر. مختصات جغرافیایی آن عبارت است از طول 50 درجه و 31 دقیقه از گرینویچ ، عرض 29 درجه و 35 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا بطور متوسط 5 متر. این قصبه در شمال باختری بندر بوشهر واقع ش...
-
گناوه
لغتنامه دهخدا
گناوه . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای هفتگانه ٔ شهرستان بوشهر است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال باختری به بخش دیلم ، از شمال و خاور به بخش خشت شهرستان کازرون ، از جنوب خاوری به بخش برازجان از جنوب و باختر به خلیج فارس . این ...
-
واژههای مشابه
-
گناوه دشتستان
لغتنامه دهخدا
گناوه دشتستان . [ گ ُ وَ / وِ دَ ت ِ ] (ناحیه ...) در کتاب قاموس نوشته جنابه به فتح جیم و تشدید نون و الف و فتح با یک نقطه ٔ شهری است محاذی خارک و طایفه ٔ قرامطه از آن است و خارک جزیره ای است در دریای فارس و شهر گناوه از شهرهای قدیم فارس است و چنانکه...
-
گناوه گان
لغتنامه دهخدا
گناوه گان . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) دو فرسخ و نیم میانه جنوب و مشرق ده کهنه است (از ناحیه ٔ شبانکاره ٔ دشتستان ). (فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 209).
-
جستوجو در متن
-
کنافه
لغتنامه دهخدا
کنافه . [ ک َ / ک ُ ف َ ] (اِخ ) گناوه . رجوع به حدودالعالم چ دانشگاه ص 44و 45 و 132 و گناوه و جنابه در همین لغت نامه شود.
-
گدائی
لغتنامه دهخدا
گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان . جلگه ، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنه ٔ 52 تن است . آب آن از چاه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است و راه فرعی...
-
محمدصالحی
لغتنامه دهخدا
محمدصالحی . [ م ُ ح َم ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، واقعدر 15هزارگزی شمال خاوری گناوه و 1هزارگزی راه فرعی گچساران به گناوه با 400 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
چاه روستایی
لغتنامه دهخدا
چاه روستایی . (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر که در 30 هزارگزی خاور گناوه بر کنار راه فرعی برازجان و بوشهر به گناوه واقع شده ، جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 1000 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات و خرما و شغل اهالی...
-
چهارمحال
لغتنامه دهخدا
چهارمحال .[ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر. در 26هزارگزی خاور گناوه و 8 هزارگزی راه فرعی برازجان به گناوه واقع است ، 232 تن سکنه دارد و از چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیا...
-
شول گپ
لغتنامه دهخدا
شول گپ . [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ گناوه است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
گشوئی
لغتنامه دهخدا
گشوئی . [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع در 3هزارگزی جنوب خاوری گناوه . دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
چاه شور
لغتنامه دهخدا
چاه شور. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر که در 20 هزارگزی شمال گناوه واقع شده و 15 هزار تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).