کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمرک خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گمرک خانه
لغتنامه دهخدا
گمرک خانه .[ گ ُ رُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جایی که در آن خراج گمرک از مال التجاره می گیرند. (ناظم الاطباء). باژخانه . راه دارخانه . باجگاه . باژستان . و رجوع به گمرک شود.
-
واژههای مشابه
-
گمرک کهنه
لغتنامه دهخدا
گمرک کهنه . [ گ ُ رُ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوره تو از بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین که در 6000گزی شمال قصرشیرین ، کنار رودخانه ٔ قوره تو در مرز ایران و عراق واقع شده است . هوای آن گرم و سکنه ٔ آن 50 تن است . آب آن از رودخانه ٔ قوره تو...
-
جستوجو در متن
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
شه بندر
لغتنامه دهخدا
شه بندر. [ ش َه ْ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) شهبندر. مخفف شاه بندر. رئیس سوداگران و بازرگانان . (ناظم الاطباء). || رئیس گمرک خانه . || بندر آزاد. || گمرک خانه . (ناظم الاطباء). و رجوع به شاه بندر شود.
-
جزیه خانه
لغتنامه دهخدا
جزیه خانه . [ ج ِزْ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که در آن باج و خراج جمع شود. || گمرک خانه . (ناظم الاطباء).
-
راهدارخانه
لغتنامه دهخدا
راهدارخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گمرک . (یادداشت مؤلف ). محل گمرک . باجگاه . گمرک خانه . (یادداشت مؤلف ). راهداری . محل گرفتن عوارض یا مالیات راه . باجگیران . جایگاه محافظان راهها در طول راه . پاسگاه قره سورانها.
-
باژخانه
لغتنامه دهخدا
باژخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) باج خانه . گمرک . باژگاه . راهدارخانه . (یادداشت مؤلف ).
-
چوکی
لغتنامه دهخدا
چوکی . (هندی ، اِ) نشیمنگاه مرتفع و سکو و کرسی است . قراول خانه . محلی که در آن گمرک را جمع کنند. (ناظم الاطباء).- چوکی گماشته ؛ رئیس گمرک جزء. || محافظ و پاسبان . (ناظم الاطباء).
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 60 هزارگزی باختر مهاباد و مسیر شوسه ٔ خانه به نقده . این ده در جلگه قرار دارد و آب و هوایش سرد و سالم است . سکنه ٔ آن 51 تن که سنی مذهب و کردی زبانند. دهکده ٔ مزبور از رو...
-
خانه سرخ
لغتنامه دهخدا
خانه سرخ . [ ن ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ، واقع در سی هزارگزی باختر بندرعباس و سر راه مالروضمیر- بندرعباس . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری . سکنه ٔ آن 573 تن که شیعی و سنی مذهب و فارسی زبانند....
-
باجگاه
لغتنامه دهخدا
باجگاه . (اِ مرکب ) گمرک خانه . راهدارخانه . رصدگاه . رجوع به رصدگاه شود : ... اینک رفتم بسر تاریخ سلطان مسعود رضی اﷲعنه پس از فروگرفتن امیر یوسف و فرستادن سوی قلعت سکاوند دیگر روز از بلخ برداشت و بکشید و بباجگاه رسید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 255).
-
در آهنین
لغتنامه دهخدا
در آهنین . [ دَ رِ هََ ] (اِخ ) یا در بند آهنین ، باب الحدید عربی ، نامی که در ممالک شرق اسلامی به بعضی گردنه ها اطلاق میشد. معروفترین آنها گردنه ای است در ماوراءالنهرنزدیک جاده ٔ قدیم سمرقند به ترمذ. شوان تسانگ که در630 م . از آن گذشت شرح مختصری در ...
-
خسروی
لغتنامه دهخدا
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) نام محلی است از ایران بسرحد ایران و عراق نزدیک قصرشیرین میان قصرشیرین وخانقین واقع در هفتصد و هفتاد و شش هزارگزی تهران . (یادداشت به خط مؤلف ). در فرهنگ جغرافیایی ایران این نقطه چنین توصیف شده است : قصبه ای است در 21 هزارگز...