کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلآنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آناً
لغتنامه دهخدا
آناً. [ نَن ْ ] (ع ق ) همان درنگ . فی الفور. در یک لحظه . بیکدم .
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اَ ] (ترکی ، اِ) مادر.(از غیاث اللغات ). در ترکی آذربایجانی آنا گویند.
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اَ ] (ع ضمیر)مَن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) : دانش دیگر ز نادانی ماسر برآورده عیان کانی انا. مولوی .آن انا را لعنةاﷲ در عَقِب این انا را رحمةاﷲ ای محب آن انا بی وقت گفتن لعنت است آن انا در وقت گفتن رحمت است آن انا منصور رحمت شد یقین آ...
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اَ ن َ ] (ع ضمیر) ضمیر منفصل متکلم وحده ودر آن مؤنث و مذکر یکسان است . رجوع به اَنا شود.
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اَن ْ نا ] (اِخ ) دهی است از بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اِن ْ نا ] (اِخ ) شهریست در جزیره ٔ سیسیل که سابقاً کاستروژیووانی نام داشته . (از لاروس ). این شهر در دوران اسلامی حائز اهمیت بوده و در کتب عربی بنام قصریانه ذکر شده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1046). و رجوع به قصریانه در همین لغت نامه ...
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اِن ْ نا ] (ع حرف +ضمیر) مرکب از اًن َّ (حرف مشبهة بالفعل ) + نا (ضمیرمتکلم معالغیر) و همچنین أنّا؛ بدرستی و راستی که ما. (از ناظم الاطباء). گاهی در فارسی در مورد استکبار و منیت بکار رود. (از یادداشت مؤلف ) : آن دغلکاری ّ و دزدیهای اووآن چو ...
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اُ ] (اِخ ) وادیی است در نزدیکی ساحل بین صلا و مدین . (از معجم البلدان ). و رجوع به همین کتاب شود.
-
انا
لغتنامه دهخدا
انا. [ اُن ْ نا ] (اِخ ) نام چند موضع است در عراق . (از معجم البلدان ).
-
عین انا
لغتنامه دهخدا
عین انا. [ ع َ ن ِ اُ ] (اِخ ) انا، وادیی است بین صَلا و مَدیَن ، و آن بر ساحل واقع است . و گویند: نام قریه ای است در راه مصریان هرگاه به حج میروند. نام آن را عَینونا نیز گفته اند. (از معجم البلدان ). و رجوع به عینونا شود.
-
بئر أنا
لغتنامه دهخدا
بئر أنا. [ ب ِءْ رِ اءَن ْ نا ] (اِخ ) نام چاهی که حضرت رسول بر بنی قریظه در آنجا فرودآمد و مردم در آنجا بر او گرد آمدند. و نام این چاه را بئر اَنّی ّ نیز نوشته اند. (از معجم البلدان ).
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ َ ] (اِ) در تداول عامه با یکدیگر برابری توانستن .- از گل هم برآمدن ؛ از پس هم برآمدن .- گل هم انداختن ؛ بیکدیگربند کردن .- گل هم کردن ؛ بیکدیگر پیوستن .|| گریبان .یقه (در لهجه ٔ قزوینی ).
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ِ ] (اِ) پهلوی گیل . رجوع به هوبشمان ص 927 شود. (ازحاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خاک به آب آمیخته . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). طین . وَحَل . عثیر؛ گل و لای که به اطراف پایها ریزد. عثیر. گل و لای تنک . طِآة رَبدیا رَبَد؛ گل تنک . صلصال ؛ گل ...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِ) سپیدی که بر ناخن افتد. فوفه . (زمخشری ).
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) در ناحیه جاوی از بلوک ممسنی و در نیم فرسخی شمالی چوگان واقع است . (فارسنامه ٔ ناصری ).