کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلگونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلگونه
لغتنامه دهخدا
گلگونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (از: گل + گونه ) گلغونه . گلاگونه . رجوع به گلگون شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلغونه است که غازه و سرخی زنان باشد. (برهان ). رنگی است که زنان بر روی مالند و در یکی از کتب طبیه بنظر آمده که گلگونه دوای مرکب...
-
واژههای مشابه
-
گلگونه ٔ چرخ
لغتنامه دهخدا
گلگونه ٔ چرخ . [ گ ُ ن َ / ن ِ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرخی آسمان پس از غروب آفتاب . (ناظم الاطباء).
-
گلگونه کردن
لغتنامه دهخدا
گلگونه کردن . [ گ ُ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرخ رنگ کردن : سیب را هر طرفی داده طبیعت رنگی هم بدانگونه که گلگونه کند روی نگار. سعدی .گاهی ز صنع ماشطه بر روی خوب روزگلگونه ٔ شفق کند و سرمه ٔ دجی .سعدی .
-
گلگونه ٔ ادیم آدم
لغتنامه دهخدا
گلگونه ٔ ادیم آدم . [ گ ُ ن َ / ن ِ ی ِ اَ م ِ دَ ] (اِخ ) یعنی سرخ کننده ٔ روی آدم که کنایه از حضرت رسالت پناه محمدی صلوات اﷲ علیه باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
جلجونه
لغتنامه دهخدا
جلجونه . [ ج ُ ن َ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب گلگونه . گلغونه . (مهذب الاسماء). گلگونه .
-
غاژه
لغتنامه دهخدا
غاژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) گلگونه . رجوع به غازه شود.
-
گلاگونه
لغتنامه دهخدا
گلاگونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب ) غازه و گلگونه و آن چیزی باشد سرخ که زنان به روی مالند. (برهان ) (آنندراج ) (الفاظ الادویه ). سرخاب . و رجوع به گلگونه ، والغونه و گلغونه شود.
-
گوناب
لغتنامه دهخدا
گوناب . (اِ) سرخی و گلگونه باشد که زنان به جهت زیبائی بر رخساره مالند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ). به معنی گونا است سرخی که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند. (انجمن آرای ناصری ). گونا. سرخاب . غازه . گلگونه : روی او بی نیاز از گوناب در دل آفتاب ا...
-
غلغونه
لغتنامه دهخدا
غلغونه . [ غ ُ ن َ ] (اِ) سرخیی باشد که زنان بر رخساره مالند و به جای غین دوم قاف هم به نظر آمده است . (برهان قاطع). به معنی گلگونه که سرخاب روی زنان باشد. (آنندراج ) (انجمن آرا). به معنی گلگونه که زنان بر روی مالند، و غلگونه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ...
-
گلغونه
لغتنامه دهخدا
گلغونه . [ گ ُن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گلگونه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد که بر روی مالند. (برهان ). گلگونه و آن غازه ٔ رخسار زنان است که روی را سرخ کند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گلگونه . (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ...
-
نجار
لغتنامه دهخدا
نجار. [ ن َ ] (اِ) گلگونه و غازه باشد که زنان بر روی مالند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گلگونه باشد که زنان بر روی مالند. (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ).اگر استعمال شده باشد ریشه اش در سنسکریت «نجر» از «جر» بمعنی پیری است ، چه گاهی سرخاب برای ...
-
گون غنچه
لغتنامه دهخدا
گون غنچه . [ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )غازه . گلگونه ٔ روی زنان . سرخاب . (یادداشت مؤلف ).
-
ولغونه
لغتنامه دهخدا
ولغونه . [ وُ ن َ / ن ِ ] (اِ) گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به والغانه و والغونه شود.