کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلکی
لغتنامه دهخدا
گلکی . [ گ ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغک بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 15000گزی جنوب باختری اهرم . هوای آن گرم و دارای 371 تن سکنه است . آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
-
جستوجو در متن
-
گلک بستن
لغتنامه دهخدا
گلک بستن . [ گ ُ ل َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گلک بستن ِ آتش ؛ مشتعل گردیدن و برافروختن آن . (از آنندراج ) : ریخت ساقی به قدح باده ٔ شوق افزا رابسته آتش گلکی تا که بسوزد ما را. محسن تأثیر (ازآنندراج ).خنده ٔ برق زند گرمی خاکستر ماچه گلک بسته ای ای آتش م...
-
پژند
لغتنامه دهخدا
پژند. [ پ َ ژَ ] (اِ) در لغت نامه ٔ اسدی آمده است : برغست باشد و آن گیاهی بود که خربیشتر خورد و آنرا بتازی قنّابری خوانند و گلکی زرددارد. و صاحب مهذب الاسماء در معنی قنابری پجند آورده است و صاحب برهان گوید: برغست و آن گیاهی است خودروی و خوشبوی مانند ...