کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلکاری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلکاری کردن
لغتنامه دهخدا
گلکاری کردن .[ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بنایی کردن . کار گل کردن .
-
جستوجو در متن
-
طیانة
لغتنامه دهخدا
طیانة. [ ن َ ](ع اِمص ) گلکاری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بنائی کردن . پیشه ٔ راز. حرفه ٔ بنائی . گل کاری . (دهار).
-
باغچه بندی کردن
لغتنامه دهخدا
باغچه بندی کردن . [ چ َ / چ ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باغچه بندی . کرتهای باغ را ساختن . (ناظم الاطباء). تقسیم کردن زمین باغ به باغچه ها و کرتهای منظم سبزه کاری و گلکاری را. قسمت کردن باغ بقطعات مختلف نمایاندن گلکاریها و نهالکاریهای مختلف را یا سبزه ...
-
باغچه بندی
لغتنامه دهخدا
باغچه بندی . [ چ َ/ چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل باغچه بند. تنظیم کرتهای باغ . (از ناظم الاطباء). تقسیم زمین باغ به کَرتها (کردها) و قطعات کوچک . مرزبندی قطعات باغ گلکاری یا نهالکاری را. و رجوع به باغچه و باغچه بندی کردن شود.
-
آجر
لغتنامه دهخدا
آجر.[ ج ُ ] (معرب ، اِ) معرب آگور، از فارسی یا بگفته ٔ منتهی الارب یونانی . خشت پخته . آجور. آگور : خم رها کن ، که بود چاهی ژرف سر به آجر برآوریده شگرف . نظامی . - آجر بزرگ ؛ به فارسی تاوه گویند که معرب آن طابق است و نیز بتازی آن را اِردِبه خوانند.-...
-
چوب
لغتنامه دهخدا
چوب . (اِ) ماده پوشیده از پوست ، تشکیل دهنده ٔ درخت اعم از ساقه و ریشه و شاخه ٔ آن . ماده ای سخت که ریشه وساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد. (از ناظم الاطباء). ماده ای سخت که ریشه و ساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد و آن را برای سوزاندن و...