کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلغنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلغنده
لغتنامه دهخدا
گلغنده . [ گ ُ غ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از: گل + غند) گلغونده . (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). پنبه ٔ برزده باشد که بجهت رشتن گلوله کرده باشند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : در میانشان نجیب منده ٔ من همچو در بند خار گلغنده . سوزنی سمرقندی (از حاشی...
-
جستوجو در متن
-
گلغند
لغتنامه دهخدا
گلغند. [ گ ُ غ َ ] (اِ مرکب ) بمعنی گلغنده است . (جهانگیری ). رجوع به گلغنده شود.
-
گلغونده
لغتنامه دهخدا
گلغونده . [ گ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) گل غنده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به معنی گلغنده است که پنبه ٔ گلوله کرده باشد بجهت رشتن . || کنایه از مردم سست و فربه و کاهل باشد. (برهان ). رجوع به گلغنده شود.
-
باغنده
لغتنامه دهخدا
باغنده . [ غ َ دَ / دِ ] (اِ) غلوله ٔ پنبه . (غیاث اللغات ). پنبه ٔ زده باشد که گرد کرده پیچیده باشند و گلوله نیز گویند. (فرهنگ اوبهی ). پنبه ٔ حلاجی کرده که برای رشتن گلوله کرده باشند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پنبه ٔ حلاجی شده آماده برای ...
-
غنده
لغتنامه دهخدا
غنده . [ غ ُ دَ / دِ ] (ص ) گِرد. || فراهم آمده . (فرهنگ جهانگیری ). جمعکرده و فراهم آمده مطلقاً. || (اِ) بمعنی غندش که پنبه ٔ گرد و گلوله کرده شده است . (برهان قاطع). پنبه ٔ گردکرده برای ریسیدن . (فرهنگ رشیدی ). گلوله ٔ پنبه برزده . (فرهنگ جهانگیری ...