کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلدوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلدوزی
لغتنامه دهخدا
گلدوزی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل گل دوختن . کار گل دوختن . دوختن گل روی پارچه های رنگین با نخهای قیطانی و ابریشمی بشکل گلهای رنگارنگ . کشیدن و دوختن گلهای رنگارنگ با نقوش مختلف و نخهای غاژ شده و ابریشمین و اقسام مختلف دارد به نام سوزنی ، خاتمی و...د...
-
واژههای مشابه
-
گلدوزی کردن
لغتنامه دهخدا
گلدوزی کردن . [گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوختن گل در روی پارچه . کشیدن و دوختن گلها برنگهای مختلف با نخهای غاژ کرده و قیطانی و گلابتونی بر روی پارچه های رنگارنگ و ماهوتی .
-
جستوجو در متن
-
گوسو
لغتنامه دهخدا
گوسو. [ گ ُ س ُ ] (اِخ ) بلوکی از کشور سویس در سن گال که دارای 8300 تن سکنه و گلدوزی و ماشین سازی است .
-
اصطوفة
لغتنامه دهخدا
اصطوفة. [ ] (ع اِ) پارچه ٔ ابریشم یا پشم گلدوزی شده . پارچه ٔ ابریشمین منقش زربفت . (از دزی ج 1 ص 26).
-
خامه دوزی کردن
لغتنامه دهخدا
خامه دوزی کردن . [ م َ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گلدوزی کردن با خامه (ابریشم نتابیده ) روی پارچه مر تزیین را.
-
سرمه دوزی
لغتنامه دهخدا
سرمه دوزی . [ س ُ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) ملیله دوزی . گل ها و نقوش با سرمه سرمه کش کردن . (یادداشت مؤلف ). زردوزی . گلدوزی .
-
برودری
لغتنامه دهخدا
برودری . [ بْرُ / ب ُ رُ دِ / دْ ] (فرانسوی ، اِ) ترسیمات برجسته بر روی پارچه بوسیله ٔ سوزن یا ماشین ایجاد کردن . گلدوزی . قلاب دوزی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
خاتمی
لغتنامه دهخدا
خاتمی .[ ت َ ] (اِ) یک نوع گلدوزی است که سابقاً در ایران معمول بوده عبارت است از مقداری قطعات و پارچه های مختلف اللون و مختلف الشکل که با استادی و مهارت نزدیک یکدیگر دوخته میشد و شباهت کاملی بشالهای کشمیر پیدا میکرد و ضمناً بخیه دوزیها را با گلدوزی ا...
-
منتان
لغتنامه دهخدا
منتان . [ م ِ ] (معرب ، اِ) مِنثان . مِنتانة (به فارسی نیم تن ... با تقدیم و تأخیر حروف ) ژاکت از ماهوت گلدوزی شده و در تابستان مخلوطی از ابریشم و کتان با آستین بلند بدون دکمه : محبوبی لابس منتانة. آنجا که ... اعلام کرده که این از ایتالیائی گرفته شد...
-
پرکار
لغتنامه دهخدا
پرکار. [ پ ُ ] (ص مرکب )(مردی ...) شدیدالعمل . فعال . که بسیار کار کند. مقابل کم کار. || نقاشی و قلمزنی و قلابدوزی و گلدوزی و تذهیب و گچ بری ... و امثال آن که در آن کار بسیار کرده اند. مقابل کم کار. || نقاش (؟). (رشیدی ). || مشغول . پرمشغله ؟ : چنین ...
-
برهانپور
لغتنامه دهخدا
برهانپور. [ ب ُ هام ْ ] (اِخ ) شهری در هندوستان ، کنار ساحل شمالی رود تاپتی . جمعیت آن 70066 تن است و پارچه های زری و گلدوزی آن مشهور است . این شهر را ناصرخان فاروقی در حدود سال 801 هَ . ق . بنا نهاد. از ابنیه ٔ جالب آن مقبره ٔ مبارکشاه فاروقی و مسجد...
-
نقشبندی
لغتنامه دهخدا
نقشبندی . [ ن َ ب َ ] (حامص مرکب ) صنعت نقاشی و زردوزی و گلدوزی . (ناظم الاطباء). نگارگری . نقاشی . (یادداشت مؤلف ). عمل نقشبند. رجوع به نقشبند شود : چین بن یافث ... نقشبندی و جامه ها بافتن مردم را بیاموخت . (مجمل التواریخ ).شعری به خوش خیالی چون چا...
-
موش دندان
لغتنامه دهخدا
موش دندان . [ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) که دندانی چون دندان موش دارد. آن که دندانش چون دندان موش تیز است . (یادداشت مؤلف ) : این خیره کشی است مارسیرت وان زیر بریست موش دندان . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 346). || در اصطلاح مذهبان اطراف دندانه دار تذهیب ....