کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گفته باشند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چغند
لغتنامه دهخدا
چغند. [ چ َ / چ ُ غ َ ] (اِ) موی را گویند که در پس سر گره کرده باشند. (برهان ) (آنندراج ). موی را گویند که بر قفا گره کرده باشند. (آنندراج ). موی که در پس سر گره کرده باشند.(ناظم الاطباء). موی سر که بر قفا گره زده باشند.
-
اصحاب میمنة
لغتنامه دهخدا
اصحاب میمنة. [ اَ ب ِ م َ م َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب دست راست . کسانی که بر خود خجسته و مبارک باشند : فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة. (قرآن 8/56). ابوالفتوح آرد: اصحاب دست راست باشند، آنانکه ایشان را بر دست راست به بهشت برند. عبداﷲ عبا...
-
مکرکس
لغتنامه دهخدا
مکرکس . [م ُ ک َ ک َ ] (ع ص ) آن که مادرانش پرستار بوده باشند.(مهذب الاسماء). آن که مادران او داهان بوده باشند یا از مادران او دوداه باشند یا سه یا مادر پدر او و مادر مادرش و مادر مادر او و مادر مادر پدری وی داهان باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از...
-
فخمیده
لغتنامه دهخدا
فخمیده . [ ف َ دَ / دِ ] (ن مف ) پنبه ای که تخم آن را برآورده باشند. (فهرست مخزن الادویه ). زده . فخمده .فلخیده . فلخمیده . (یادداشت بخط مؤلف ). خلف تبریزی آرد: پنبه ای را گویند که پنبه دانه ٔ آن را جدا کرده وبرآورده باشند و هنوز حلاجی نکرده باشند. ...
-
نوپان
لغتنامه دهخدا
نوپان . (اِ) سبدی که از بید بافته باشند. (رشیدی ) (برهان قاطع). سبد وسله که از چوب های نازک بافته باشند. (فرهنگ خطی ).
-
هم دامان
لغتنامه دهخدا
هم دامان . [ هََ ] (ص مرکب ) دو کس که دو خواهر را به نکاح داشته باشند، هر کدام هم دامان آن دیگری باشند. (آنندراج ). رجوع به هم داماد شود.
-
زریعة
لغتنامه دهخدا
زریعة. [ زَ ع َ ] (ع اِ) آنچه کشته باشند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دانه ٔ کاشته شده و هرچه کشته باشند. (ناظم الاطباء).
-
سم دار
لغتنامه دهخدا
سم دار. [ س ُ ] (نف مرکب ) حیواناتی که دارای سم باشند. ذوالحافر و چارپایانی که دارای سم باشند مانند اسب و استر و جز آن . (از ناظم الاطباء).
-
ناکش
لغتنامه دهخدا
ناکش . [ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) ناکشیده . نکشیده . وزن ناکرده . وزن ناشده . متاعی وجنسی که آن را توزین نکرده باشند و نکشیده باشند.
-
مرحلة
لغتنامه دهخدا
مرحلة. [ م ُ رَح ْ ح َ ل َ ] (ع ص ) شتری که بر آن پالان نهاده باشند . (منتهی الارب )(از متن اللغة). || شتری که او را فرود آورده باشند . (متن اللغة).
-
مرض
لغتنامه دهخدا
مرض . [ م ِ ] (ع اِ) کشت و زرع که کوبیده باشند و هنوز به باد نداده باشند. (از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ). ج ، اَمراض .
-
فلخوده
لغتنامه دهخدا
فلخوده . [ ف َ دَ / دِ ] (ن مف ) هر چیز را گویند که آن را از غل و غش پاک و پاکیزه ساخته باشند عموماً، و پنبه ای را که از پنبه دانه جدا کرده باشند خصوصاً. (برهان ). پنبه ای که دانه های آن را جدا کرده باشند، و توسعاً هر چیز که آن را از غل و غش پاک کرده...
-
مسحر
لغتنامه دهخدا
مسحر. [ م ُ س َح ْ ح َ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسحیر. رجوع به تسحیر شود. کاواک و میان تهی . (منتهی الارب ). مجوف ، و اصل آن کسی است که «سحر» و ریه ٔ او زایل شده باشد. (از اقرب الموارد). || محتاج طعام و شراب علت نهاده . (منتهی الارب ). آنکه به او طعام د...
-
چرغند
لغتنامه دهخدا
چرغند. [ چ َ غ َ ] (اِ) چراغ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به چرغنده شود. || چرغدان و چراغپایه باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). || روده ٔ گوسفند را نیز گویند که با گوشت و مصالح پر کرده باشند. (برهان ). روده ٔ گوسفند...
-
شماسیان
لغتنامه دهخدا
شماسیان . [ ش َم ْ ما ] (اِخ ) کسانی که بر کیش شماس آتش پرست می باشند. (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از برهان ). قومی که کافر باشند. (غیاث ). نام جماعتی که دین شماس عدل ترسا داشته باشند و ایشان را به عربی شماسی به تشدید میم گویند و این لغت عربی است . (آ...