کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشادی مردمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کون گشادی
لغتنامه دهخدا
کون گشادی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) در تداول عامه ، فراخ کونی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مدخل قبل شود. || کنایه است از تنبلی . کاهلی . (فرهنگ فارسی معین ). بیکارگی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
گیوه گشادی
لغتنامه دهخدا
گیوه گشادی . [ گی وَ / وِ گ ُ ] (حامص مرکب ) تنبلی و کاهلی . (یادداشت مؤلف ). گل گیوه گشادی .
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن بهرامی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن بهرامی . [ اَبُل ْ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) کنیت استاد علی متخلص به بهرامی ، از مردم سرخس و از شعرای زمان ناصرالدین سبکتکین . ابیات ذیل در لغت نامه ها از او شاهد آمده است :چنان نمود بمن دوش ماه نو دیدارچو یار من که کند گاه خواب خوش آسابماندم...