کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گسترش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گسترش
لغتنامه دهخدا
گسترش . [ گ ُت َ رِ ] (اِمص ) (از: گستر + ش ، پسوند اسم مصدر). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عمل ِ گسترده . || (اِ) هر چیز را که توان پهن کرد از دام و بساط و فرش و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). فرش : بارگاهی بدو نمود بلندگسترش های بارگاه پرند. نظام...
-
جستوجو در متن
-
قابل اتساع
لغتنامه دهخدا
قابل اتساع . [ ب ِ ل ِ اِت ْ ت ِ ] (ص مرکب ) گسترش پذیر. هر چه که بتوان آن را وسعت داد.
-
مهرگستر
لغتنامه دهخدا
مهرگستر. [ م ِ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) مهر گسترنده . که مهر و محبت را گسترش دهد.
-
کنستانس دوم
لغتنامه دهخدا
کنستانس دوم . [ ک ُ س ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پسر کنستانتین اول (317 - 361 م .). وی از سال 351تا 361 امپراطور روم بود و مانند پدرش مسیحیت را درروم گسترش داده و از آن جانبداری کرد. (از لاروس ).
-
آشوب گستر
لغتنامه دهخدا
آشوب گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) فتّان : چون موی زنگیش سیه و کوته است روزاز عشق ترک هندوی آشوب گسترش .خاقانی .
-
حرکت انبساطی
لغتنامه دهخدا
حرکت انبساطی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِم ْ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) جنبش ، کشش ، گسترش که در دل و شریانها حاصل آید. مقابل حرکت انقباضی .
-
عرض
لغتنامه دهخدا
عرض . [ ع ِ رَ ] (ع مص ) پهن گردیدن . (از منتهی الارب ). پهن شدن ، ضد دراز گشتن .(از اقرب الموارد). انبساط و گسترش در خلاف جهت طول .(از تعریفات جرجانی ). عَراضة. رجوع به عراضة شود.
-
فراخ دامن
لغتنامه دهخدا
فراخ دامن . [ ف َ م َ ] (ص مرکب ) فراخ دست . (آنندراج ). آنچه دامنش گسترش دارد : در جیب دل نگنجد عشق فراخ دامن آیینه ٔ سکندر آیینه دان ندارد. ملا قاسم مشهدی (از آنندراج ).رجوع به فراخ دست شود.
-
ایمان گستر
لغتنامه دهخدا
ایمان گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) ایمان ده . گستراننده ٔ ایمان . اشاعه دهنده ٔ ایمان : رستم سزا بودی چو او بر پیل جستی چاکرش ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش .ناصرخسرو.
-
تبطح
لغتنامه دهخدا
تبطح . [ ت َ ب َطْ طُ ] (ع مص ) در هامونی پهن واشدن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ): تبطح سیل ؛ گسترش یافتن سیل در بطحا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). بسیار شدن سیل در بطحاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
قانخان
لغتنامه دهخدا
قانخان . (اِخ ) یکی از ده های اصفهان بوده در زمان منصور خلیفه ٔ عباسی که شهر اصفهان گسترش یافت ، این ده با 14 ده دیگراطراف شهر جزو محله های شهر درآمد. محله ها را بنام ده ها بازخوانند چون باطوقان ، فرسان ، فلفلان . قانخان . (از مجمل التواریخ والقصص چ ...
-
تیمه
لغتنامه دهخدا
تیمه . [ م ِ ] (اِخ ) دولوکرس فیلسوف قرن ششم قبل از میلاد مسیح و از پیروان فیثاغورث بود. نفوذ وی در گسترش اندیشه ٔ افلاطون تأثیر اساسی داشت . ضمناً یکی از گفتارهای افلاطون که نوعی از فلسفه ٔ طبیعت است و در آن تئوری عقاید افلاطون بیان میشود بهمین نام...
-
تئودور اول لاسکاریس
لغتنامه دهخدا
تئودور اول لاسکاریس . [ ت ِ ءُ دُ رِ اَوْوَ ل ِ ] (اِخ ) امپراتور «نیسه ٔ» یونان (اناطولی ) و داماد امپراتور الکسیس سوم بود. (1204-1222 م .). وی پس از آنکه قسطنطنیه بوسیله ٔ لاتینی ها اشغال شد به «بی تی نی » پناه برد و کسی از وی خبر نداشت تا آنکه امپ...
-
عمرو
لغتنامه دهخدا
عمرو. [ ع َم ْرْ ] (اِخ ) ابن عثمان ، مکنی به ابوبشر و ملقب به سیبویه . امام نحویان و اولین کسی بود که علم نحو را گسترش داد. وی بسال 148 هَ .ق . در یکی از قرای شیراز متولد شد، سپس به بصره رفت و از ملازمان خلیل بن احمد گشت . و در آنجا کتاب مشهور خود ر...