کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گزیدگی
لغتنامه دهخدا
گزیدگی . [گ َ دَ / دِ ] (حامص ) عمل گزیدن . لَسعَة. عَضیض . عِضاض : جَدَر؛ نشان گزیدگی بر گردن خر. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
پشه گزیدگی
لغتنامه دهخدا
پشه گزیدگی . [ پ َ ش َ / ش ِ گ َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ریش بلخی . رجوع به ریش بلخی شود.
-
جستوجو در متن
-
زره
لغتنامه دهخدا
زره . [ زَرْ رَ ] (ع اِ) گزیدگی . || جراحت شمشیر. (از اقرب الموارد).
-
لسعة
لغتنامه دهخدا
لسعة. [ ل َ ع َ ] (ع اِ) گزیدگی . گزش . لدغة. نهشة.
-
حمازة
لغتنامه دهخدا
حمازة. [ ح َ زَ ] (ع اِمص ) سختی . تندی . || زبان گزی . زبان گزیدگی . (منتهی الارب ). زبان گزیدگی . (آنندراج ). || تیزی و فعل آن از باب کرم است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عضة
لغتنامه دهخدا
عضة. [ ع َض ْ ض َ ] (ع اِ) گزیدگی . (ناظم الاطباء). یک بار گزیدن و گاز گرفتن .
-
نهشة
لغتنامه دهخدا
نهشة. [ ن َ ش َ ] (ع اِ) یک مرتبه گزیدن . || نوع گزیدن . هیأت گزیدن . || لدغه . لسعة. گزیدگی . (ناظم الاطباء).
-
آول و تاول
لغتنامه دهخدا
آول و تاول . [ وَ ل ُ تا وَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پر از جراحت . پر از سوختگی . پر از جای گزیدگی .
-
صاخ
لغتنامه دهخدا
صاخ . (ع اِ) آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. || داهیه . بلا. (منتهی الارب ). و رجوع به صاخة شود.
-
صاخة
لغتنامه دهخدا
صاخة. [ خ َ ] (ع اِ) آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. || داهیه . بلا. (منتهی الارب ). و رجوع به صاخ شود.
-
لعل
لغتنامه دهخدا
لعل . [ ل َ ] (اِ) پشه ٔ سخت بزرگ در مازندران و جنگلهای آن . جای گزیدگی وی سخت بیاماسد و گاه باشد که قرحه پیدا آرد.
-
نجبة
لغتنامه دهخدا
نجبة. [ ن َ ب َ ] (ع اِ) یک بار گزیدگی مورچه . (ناظم الاطباء). || (مص ) گزیدن مورچه کسی را. (از معجم متن اللغة).
-
تقضیع
لغتنامه دهخدا
تقضیع. [ ت َ ] (ع اِ) درد و الم و بریدگی و گزیدگی در شکم مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).