کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گزنی
لغتنامه دهخدا
گزنی . [گ َ ] (ص ) تر. || خشک . (برهان ). || (اِ) گل تر. (برهان ) (آنندراج ). گل تر که بعربی طین گویند. (رشیدی ). || گل خشک که در فصل دی باشد و آن موسم زمستان است . (برهان ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
کزنی
لغتنامه دهخدا
کزنی . [ ک َن َ ] (اِ) گزنی . (برهان ) (آنندراج ). به معنی تر و خشک باشد و بعضی به معنی گل تر و خشک آورده اند. (برهان )(آنندراج ). گل تر که به عربی طین گویند. (رشیدی ). رجوع به گزنی شود. || گیاه تر و پژمرده در زمستان . (ناظم الاطباء) .