کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گزاره
لغتنامه دهخدا
گزاره . [ گ ُ رَ / رِ ] (اِ) تعبیر خواب . || تفسیر و شرح عبارت . (برهان ) (آنندراج ) : سخن حجت گزارد نغز و زیباکه لفظ اوست منطق را گزاره . ناصرخسرو.رؤیاست مثلهای قران جز بگزاره آسان نشود بر تو نه امثال و نه احوال . ناصرخسرو.|| زیادتی و فراوانی و مبا...
-
واژههای مشابه
-
گزاره شدن
لغتنامه دهخدا
گزاره شدن . [ گ ُ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عبره گشتن . عبور کردن : بر آب جیحون پل بستن و گزاره شدن بزرگ معجزه ای باشد و قوی برهان . فرخی .رجوع به گزاره کردن شود.
-
گزاره کردن
لغتنامه دهخدا
گزاره کردن . [ گ ُ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذشتن . عبور کردن : سنان چه باید برنیزه ای کنی کز پیل همی گزاره کند تیرهای بی پیکان . فرخی .گزاره کرد سپه را به ده دوازده رودبه مرکبان بیابان نورد کوه گزار. فرخی .چو ماه دلشده با آفتاب روشن روی گزاره کرد...
-
گزاره نامه
لغتنامه دهخدا
گزاره نامه . [ گ ُ رَ / رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) گزارش نامه است که کتاب تعبیر خواب و تفسیر باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
خواب گزاره
لغتنامه دهخدا
خواب گزاره . [ خوا / خا گ ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) مُعبِّر : تعبیر بدولت رود از خواب گزاره چون روی تو در خواب همی بینند احرار.منوچهری .
-
واژههای همآوا
-
گذاره
لغتنامه دهخدا
گذاره . [ گ ُ رَ / رِ ] (اِ) مجری . گذرگاه . معبر. سوراخی که از یک سوی آن بسوی دیگر توان دیدن . سوراخی که از دو سوی روشنایی و هوا راه دارد. سوراخی که از سویی فروشده از دیگر سوی سر بیرون کند: غموس ؛ زخم گذاره . (منتهی الارب ). نَفَق ؛ سوراخ گذاره ٔ دو...
-
جستوجو در متن
-
گژاره
لغتنامه دهخدا
گژاره . [ گ ُ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی گزاره که تعبیر و تفسیر خواب باشد. (آنندراج ).
-
گزارنامه
لغتنامه دهخدا
گزارنامه . [ گ ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتاب تفسیر. || کتاب تعبیر خواب . (برهان ) (انجمن آرا). و رجوع به گزارشنامه و گزاره نامه شود.
-
گزارش نامه
لغتنامه دهخدا
گزارش نامه . [ گ ُ رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتاب تعبیر خواب . || کتاب تفسیر. (برهان ) (آنندراج ). آن را گزارشی نامه هم میگویند. رجوع به گزارش و گزارنامه و گزاره نامه شود.
-
بیابان نورد
لغتنامه دهخدا
بیابان نورد. [ بان ْ، ن َ وَ ] (نف مرکب ) بیابان گرد و سفرکننده در بیابانها. (ناظم الاطباء). بیابان نوردنده . بیابان گرد : تهیدست مردان پرحوصله بیابان نوردان بی قافله . سعدی . || قوی . پرطاقت برفتن در بیابانها : گزاره برد سپه را ز ده دوازده رودبمرکبا...
-
تعبیر
لغتنامه دهخدا
تعبیر. [ ت َ ] (ع مص ) بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیان کردن وبیان نمودن معنی خواب و به لفظ کردن و نهادن و راندن و رفتن و زدن مستعمل . (غیاث اللغات ). بیان خواب کردن و خبر دادن از مراد ...
-
شرح
لغتنامه دهخدا
شرح . [ ش َ ] (ع مص ) گوشت را به قطعات بلند بریدن . (از اقرب الموارد). قطع کردن گوشت را از عضو یا قطع کردن گوشت را از استخوان مانند شرّح . (از تاج العروس ). شرحه کردن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). پاره کردن گوشت . شرحه کردن . (بحر الجواهر). || چیزی را...