کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرگان رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرگان رود
لغتنامه دهخدا
گرگان رود. [ گ ُ ] (اِخ ) از بلوکات طوالش گیلان . عده ٔ قری 26، مساحت 15 فرسخ و مرکز بازار گرگانرود است . حد شمالی آستارا و بحر خزر، شرقی بحر خزر، جنوبی ییلاقات اردبیل و غربی اسالم و محلات اردبیل . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 29). ناحیه ای است کوهستانی ....
-
گرگان رود
لغتنامه دهخدا
گرگان رود. [ گ ُ ] (اِخ ) از جبال آلاداغ در حدود بجنورد سرچشمه گرفته به سمت مغرب جاری است و شعبات متعددی مانند جاجرم و پشت بسطام ضمیمه آن گردیده با پیچ و خم زیادی از کوه ها گذشته و از صحرای کوکلان و شهر قدیم گرگان و دشت ترکمن و شمال استرآباد میگذرد و...
-
واژههای مشابه
-
دریای گرگان
لغتنامه دهخدا
دریای گرگان . [ دَرْ ی ِ گ ُ ] (اِخ ) دریای خزر. بحرخزر. دریای آبسکون . رجوع به خزر در ردیف خود شود.
-
سه گرگان
لغتنامه دهخدا
سه گرگان . [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرگوز بخش سلوانای شهرستان ارومیه . دارای 265 تن سکنه . آب آن از دره ٔ ناری و چشمه . محصول آنجا غلات ، توتون ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ا...
-
حسین آباد گرگان
لغتنامه دهخدا
حسین آباد گرگان . [ ح ُ س ِ دِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. واقع در 31هزارگزی شمال باختری خسروآباد و 2هزارگزی جنوب ندری . ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیر. دارای 155 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود. م...
-
جستوجو در متن
-
رود
لغتنامه دهخدا
رود. (پسوند) جزء ترکیبی برخی از ترکیبات بمعانی مختلف رود است ، نظیر: اچه رود. ارده رود. ازرود. ازن رود. اسپه رود. استانک رود. اسفی رود. الم رود. الیشررود. امیررود. اندرود. انگرود. اهلم رود. اودروه رود. اوزرود. اوشیان رود. بریشرود. بزرود. پی بورود. پا...
-
گمش تپه
لغتنامه دهخدا
گمش تپه . [ گ ُ م ُ ت َپ ْ پ َ / ت پ ْ پ ِ ] (اِخ ) محلی در ده میلی انچلی و در کنار شعبه ٔ قدیمی گرگان رود، کنار صحرای اصلی گرگان رود که با مصب رود یک میل و نیم فاصله دارد. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 129 چاپ جدید).
-
آلالان
لغتنامه دهخدا
آلالان . (اِخ ) نام مرکز خُرّه ٔ اسالم در طوالش گیلان . || نام رودی میان گرگان رود و شفارود طالش .
-
قچق
لغتنامه دهخدا
قچق .[ ق ُ چ َ ] (اِخ ) (نهر...) نهری است از نهرهای مازندران و از شعب گرگان رود که شاید کونچی ملا نامیده میشود. در ترجمه ٔ مازندران و استراباد رابینو آمده است : در نزدیکی خرابه های شهر قدیمی گرگان خرم رود از سمت جنوب به گرگان رود میریزد. شعب دیگرش از...
-
زیارت خاصه رود
لغتنامه دهخدا
زیارت خاصه رود. [ رَ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان استرآبادرستاق است که در بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع است و 1030 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
صاری صو
لغتنامه دهخدا
صاری صو. (اِخ ) نهری است که از جانب یمین به گرگان رود پیوندد. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 91).
-
متول
لغتنامه دهخدا
متول . [ م ُ ] (اِ) نام درختی است که در گرگان رود، به لرک دهند. رجوع به لرک در همین لغت نامه شود.
-
خرمابه رود
لغتنامه دهخدا
خرمابه رود. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام نقطه ای بوده بین بسطام و گرگان : رایات همایون بجانب دامغان و بسطام حرکت فرمودند و در بسطام امیر قتلغشاه و امراء برسیدند و اولچایها که گرفته بودند تکشمیشی کردند و به انواع سیورغامیشی مخصوص گشتند و از آنجا براه خرمابه...