کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرگابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرگابی
لغتنامه دهخدا
گرگابی . [ گ ُ ] (اِ) قسمی از پای افزار و از نعلین . (ناظم الاطباء). گرگاو. (آنندراج ). رجوع به گرگاو شود.
-
گرگابی
لغتنامه دهخدا
گرگابی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 16000گزی شمال کوزران و 5000خاور راه فرعی کوزران به ثلاث . هوای آن سرد، دارای 140 تن سکنه است . آب آنجا از چاه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوبات ، دیم ، لبنیات . شغل اهالی ...
-
واژههای همآوا
-
گرگ آبی
لغتنامه دهخدا
گرگ آبی . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 5000گزی شمال خاوری کامیاران و 30000گزی مامی . دارای 40 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
جستوجو در متن
-
گرگاو
لغتنامه دهخدا
گرگاو. [ گ ُ ] (اِ) نوعی از پای افزار است که شاطران و پیاده روان پوشند و به گرگابی شهرت دارد. (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) : کهنه گرگاو در برابر داشت کرد در پا و گرگ دو برداشت . جامی (از جهانگیری ).بجستجوی تو گردون چو عزم راه کندز خام ثور کند پای...
-
جمکران
لغتنامه دهخدا
جمکران . [ ج َ ک َ ] (اِخ ) از مزارع قدیم قم است و دو آبادی دارد، یکی گرگابی که آنرا هادی مهدی میگویند و هادی و مهدی دو امام زاده میباشند که در آنجا مدفونند، و یکی قلعه ٔجمکران که دو قلعه ٔ تودرتو بوده است . در این مزرعه سالی پانصد خروار بذر کشته میش...