کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گروکرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گروکرده
لغتنامه دهخدا
گروکرده . [ گ ِ رَ / رُو ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) رهین . (دهار). به رهن داده . به گرو نهاده . رجوع به گرو و گرو کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
رهین
لغتنامه دهخدا
رهین . [ رَ ] (ع ص ، اِ) گروی . (منتهی الارب ). گروگذاشته شده . مرهون . (یادداشت مؤلف ). گروکرده شده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). گروکرده . (دهار) (از اقرب الموارد) : اگر من به حب محمد رهینم تو چونی عدوی رهین محمد. ناصرخسرو.هیبت و رای ترا هست رهی و ...
-
مرهون
لغتنامه دهخدا
مرهون . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رهن . رجوع به رهن شود. گروکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گروی . (منتهی الارب ). گروگان . گرو نهاده . رهین . مرتهن .- مرهون شدن ؛ رهین شدن : دل به هوی چون دهی که چون تو بدوبیشتر از صدهزار مر...