کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرمه خانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرمه خانی
لغتنامه دهخدا
گرمه خانی . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 30 هزارگزی باختر اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه . هوای آن سرد، دارای 150 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و لبنیات و شغ...
-
گرمه خانی
لغتنامه دهخدا
گرمه خانی . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری کوهدشت و 5 هزارگزی شمال اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت . هوای آن معتدل ، دارای 180 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود و محصول آ...
-
واژههای مشابه
-
گرمه بیز
لغتنامه دهخدا
گرمه بیز. [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) غربال سوراخ تنگ را گویند. (برهان ). گرمه ویز با واو بهمین معنی است . (آنندراج ). منخل . آردبیز. (مهذب الاسماء).
-
گرمه چشمه
لغتنامه دهخدا
گرمه چشمه . [ گ َ م ِ چ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 22هزارگزی خاور اردبیل و 15هزارگزی راه اردبیل به آستارا. هوای آن معتدل ، دارای 503 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ سقرچی و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و...
-
گرمه شو
لغتنامه دهخدا
گرمه شو. [ گ َ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) نام گونه ٔ دوم از زیندار (هفت کول ) است که در ارسباران بدین نام خوانده میشود. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 269 و رجوع به زیندار شود.
-
گرمه ویز
لغتنامه دهخدا
گرمه ویز. [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) گرمه بیز است که غربال سوراخ تنگ را گویند. (برهان ). رجوع به گرمه بیز شود.
-
گرمه ویزا
لغتنامه دهخدا
گرمه ویزا. [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) همان گرمه ویز است . رجوع به گرمه بیز شود.
-
دوغ گرمه
لغتنامه دهخدا
دوغ گرمه . [ گ َ م َ / م ِ ](اِ مرکب ) کاله جوش . کالجوش . غذایی که از کشک در آب ساییده و لپه و روغن و پیاز و نعناع داغ و گردو و جزآن سازند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کاله جوش شود.