کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردنگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گردنگاه
لغتنامه دهخدا
گردنگاه . [ گ َ دَ ] (اِ مرکب ) راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آن را گردنه نیز خوانند. (آنندراج ) : چو پا بر سایه ٔ گردن نهاده بگردنگاه راهش اوفتاده . ابوطالب کلیم (در مذمت اسب از آنندراج ).از در گوشت دل حسرت نصیبان خسته است راه گردنگاه رخ را این حر...
-
گردنگاه
لغتنامه دهخدا
گردنگاه . [ گ َدَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 30000گزی جنوب خاوری شاه آباد و 7000گزی قلعه ٔ چقاجنگه . هوای آنجا سردسیر و دارای 471 تن جمعیت است . آب آنجا از رودخانه ٔ راوند تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و ل...
-
جستوجو در متن
-
فرس اعظم
لغتنامه دهخدا
فرس اعظم . [ ف َ رَ س ِ اَ ظَ ] (اِخ ) یکی از صورشمالی فلک که به شکل اسبی توهم شده و یکصد و چند ستاره در آن رصد شده که سه از قدر دوم و سه از قدر سوم است . سرةالفرس و منکب یا ساعدالفرس و متن الفرس و مرکب الفرس و جنب الفرس و ضاح الفرس از جمله ٔ ستارگان...