کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گردنا
لغتنامه دهخدا
گردنا. [ گ َ دَ ] (اِ) مطلق سیخ اعم از سیخ چوبی و آهنی که بدان کباب کنند یا نان را از تنور برآرند. (برهان ) : گر دشمنت ز ترس برآرد چو مرغ پرآخر چو مرغ گردد گردان به گردنا. مسعودسعد.ریگ اندرو چو آتش و گرد اندرو چو دودمردم چو مرغ و باد مخالف چو گردنا. ...
-
جستوجو در متن
-
گردنان
لغتنامه دهخدا
گردنان . [ گ َ دِ ] (اِ) گوشتی که بر آتش گردانند تا بریان شود. و رجوع به گردنا شود.
-
کردناج
لغتنامه دهخدا
کردناج . [ ک َ ] (معرب ، اِ) کردناک . (بحر الجواهر). برخی از پزشکان گفته اند گوشتی است که بر آتش گردانده شود بر بابزنی تا پخته گردد.سدیدی گوید: گوشت جوجه ٔ ماکیان است که پخته شود، پس بر آتش کباب گردد و همچنین است گوشت شتر و پرندگان .(از بحر الجواهر)....
-
گردنای
لغتنامه دهخدا
گردنای . [ گ َ / گ ِ ] (اِ)چوبی را گویند که بر آن غلطکی نصب سازند و به دست طفلان دهند تا راه رفتن را بیاموزند. (برهان ). رجوع به گردنا شود. || چوبی باشد امرودی که طفلان ریسمان بر آن بپیچند و نوعی بر زمین اندازند که تا دیرزمان در گردش باشد و به عربی آ...
-
گردناج
لغتنامه دهخدا
گردناج . [ گ ِ دِ ] (اِ) گردانیده و آن کبابی باشد که گوشت آن را در آب جوشانیده باشند بعد از آن به سیخ کشند و کباب کنند و بهترین آن مرغ جوان فربه باشد. (برهان ) (انجمن آرا). و رجوع به گَردَنا شود.
-
ملوی
لغتنامه دهخدا
ملوی . [ م ِ وا ] (ع اِ) گردنا که بر چنگ پیچند. (مهذب الاسماء). گردنای که بپیچند. (السامی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
گردن درازی کردن
لغتنامه دهخدا
گردن درازی کردن . [ گ َ دَ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گردن کشیدن : اشتر حرامی گردنادانم چه دانی کردنابا پنبه بازی میکنی گردن درازی میکنی . عبدالواسع جبلی .|| از حد خود تجاوز کردن .
-
دوامة
لغتنامه دهخدا
دوامة. [ دُوْ وا م َ ] (ع اِ) بادپر. ج ، دُوّام . (منتهی الارب ). گردنا. (زمخشری ). گردنای . (دهار). گردناک . بازیی است . ج ، دوامات . (مهذب الاسماء). مِقَثَّة. مِطَثّة. (السامی فی الاسامی ). گردنای و آن رابه مکبع یعنی تازیانه زنند تا بگردد. فلکه ای ...
-
کردناک
لغتنامه دهخدا
کردناک . [ ک َ ] (اِ)کبابی است که بعد از نیم پخت کردن مرغ و امثال آن به آتش برشته کنند و جهت مرتاضین و معده ٔ حاد و تقویت بدن مفید و مضر معده ضعیف است . (تحفه ). کردناج . (دزی ج 2 ص 454). رجوع به کردناج ، گردنا و گردناج شود.
-
پیش روی
لغتنامه دهخدا
پیش روی . [ ش ِ ] (ق مرکب ) مقابل پشت سر. در حضور. پیش رو. جلو : گردان در پیش روی بابزن و گردناساغرت اندر یسار باده ات اندر یمین . منوچهری .و ارتفاع این دکه مقدار سی گز همانا باشد و از پیش روی دو نردبان بر آن ساخته ست که سواران بر آن روند. (فارسنامه ...
-
صراحی گردن
لغتنامه دهخدا
صراحی گردن . [ ص ُ گ َ دَ ] (ص مرکب ) با گردنی چون گردن صراحی . گردن دراز و کشیده : اشتر صراحی گردنا دانم چه خواهی کردنابا پنبه بازی می کنی گردن درازی می کنی . (منسوب به عبدالواسع جبلی ).از صراحی گردنان دارد کسی را در نظرشاخ گل دستی که در گلزار بالا ...
-
مدحاة
لغتنامه دهخدا
مدحاة. [ م ِ ] (ع اِ) چوبی است که بر آن طفل را بگردانند و بغلطانند پس آن چوب گذرانیده شود بر زمین و روان گردد و نگذرد بر چیزی مگر آنکه ببرد آن چیز را. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). ابزاری چوبین و غلتان که کودک بر آن تکیه کرده راه رود بی آنکه بر ز...
-
لاتو
لغتنامه دهخدا
لاتو. (اِ) نردبان . (برهان ). سُلَّم . نردبان از رسن که آویزند : دست وزبان بدو نرسد کس راآری به ماه بر نرسد لاتو. فرخی .سپه صف زد از گرد دز چارسودل مهر و مه رزم کرد آرزوز پیکان کین آتش انگیختندبه هر جای لاتو درآویختند. اسدی .- امثال : لاتو به ماه نر...
-
چرخوک
لغتنامه دهخدا
چرخوک . [چ َ ] (اِ) چوبی باشد مخروطی که طفلان ریسمان بر آن بندند و نوعی بر زمین اندازند که تا مدتی در چرخ باشد. (برهان ) (آنندراج ). چوبی مخروطی که کودکان ریسمانی بر آن بسته و بر زمین گذاشته ریسمان را بکشند و تا مدتی در چرخ باشد. (ناظم الاطباء). آنرا...