کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گردشی
لغتنامه دهخدا
گردشی . [ گ َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در 30هزارگزی جنوب ساری . بین دو رودخانه ٔ گرم رود با چهاردانگه و سیاه رودبار دودانگه در سینه ٔ ارتفاعات واقع شده و دارای 290 تن سکنه است . هوای آن معتدل و آب آنجا ...
-
جستوجو در متن
-
پاگرد
لغتنامه دهخدا
پاگرد. [ گ َ ] (اِ مرکب ) ایوان و غلام گردشی سقف دار در غُرفه یا عماری . بالکن سقف دار.
-
کریدر
لغتنامه دهخدا
کریدر. [ ک ُ دُ ] (فرانسوی ، اِ) راهرو. (یادداشت مؤلف ). دالان . دهلیز: در کریدورهای وزارت خارجه چنین گفته شد. (فرهنگ فارسی معین ). سرسرا. || غلام گردشی .
-
پیروزگشت
لغتنامه دهخدا
پیروزگشت . [ گ َ ] (مص مرکب مرخم ) گشتی مظفرانه . با گشتنی بپیروزی قرین . دارای گردشی قرین فتح و ظفر : بهر جا که روی آری از کوه و دشت بهی بادت از چرخ پیروزگشت .نظامی .
-
بلوک گردش
لغتنامه دهخدا
بلوک گردش . [ ب ُگ َ دِ ] (اِمص مرکب ) گردیدن حاکم یا محصل خراج در آبادیهای بلوک قلمرو حکومت خود. بازدید حاکمی قراء و قصبات قلمرو حکومت خود را. (یادداشت مرحوم دهخدا).- بلوک گردش رفتن ؛ رفتن حاکم به بلوکهای قلمرو خود برای بازدید.- بلوک گردشی ؛ بلوک ...
-
کهن سیر
لغتنامه دهخدا
کهن سیر. [ ک ُ هََ / هَُ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) آنچه از دیرباز در حرکت و سیر است . (فرهنگ فارسی معین ). که سیری کهن دارد. که گردشی قدیم دارد. آنچه سالهاست که در گردش و حرکت است : درستی خواست از پیران آن دیرکه بودند آگه از چرخ کهن سیر. نظامی .اگر شادیم...
-
تاکام
لغتنامه دهخدا
تاکام . (اِخ ) دهی از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در بیست هزارگزی جنوب ساری و دوهزارگزی باختر راه عمومی دودانگه به ساری . ناحیه ٔ کوهستانی و جنگلی ، مرطوب ، مالاریایی . دارای 330 تن سکنه است . آب آشامیدنی مردم آنجا از چاه و محصول ...
-
بالکن
لغتنامه دهخدا
بالکن . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) پالگانه . (لغات فرهنگستان ). بالکانه . مهتابی . ایوانچه . خروجی . پالانه . روشن . (یادداشت مؤلف ). پیش آمدگی در طبقه ٔ دوم هر ساختمان که معمولاً بداخل اطاق راه دارد و در حکم یک راهرو کم پهنا در جلو اطاق و سایبانی برای ...
-
چرخ پیچ
لغتنامه دهخدا
چرخ پیچ . [ چ َ ] (اِ مرکب ) چرخ . حرکت دورانی . گردش بدور خود. پیچش و گردشی بسان حرکت چرخ . حرکتی چرخ مانند : برآمد برآنسان که ناسود هیچ بدان چرخ پیچان بصد چرخ پیچ . نظامی (از آنندراج ).عالم هیچکس بهیچش کشت چرخ پیچان بچرخ پیچش کشت . نظامی (هفت پیکر)...
-
ستیزه
لغتنامه دهخدا
ستیزه . [ س ِ زَ / زِ ] (اِمص ) ستیز. در پهلوی «ستژک » نزاع . دعوی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بمعنی ستیز است که جنگ و خصومت و لجاجت و قهر و کین باشد. (برهان ) (آنندراج ). لجاج . (دهار). لجاج . لجاجت . (تاج المصادر بیهقی ) : ستیزه نه خوب آید از ن...
-
رشک آمدن
لغتنامه دهخدا
رشک آمدن . [ رَ م َ دَ ] (مص مرکب ) به رشک آمدن . حسد ورزیدن . حسادت کردن ، که بیشتربا «به » یا «از» آید. (یادداشت مؤلف ) : ببارید بر چهره چندان سرشک کز آن آمدی ابر و باران به رشک . شمسی (یوسف و زلیخا).اگر رشک آید از تو شهر یاران را عجب نبودکه شاهی ...
-
الهی همدانی
لغتنامه دهخدا
الهی همدانی . [ اِ لا ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) عمادالدین محمد حسینی . از سادات اسدآباد همدان معاصر شاه عباس اول بود. وی بهند رفت و به سال 1063 هَ . ق . در کشمیردرگذشت ... صاحب تذکره ٔ غنی وی را معاصر شفایی و تقی الدین اوحدی ، و نام او را محمود آورده است ...
-
گردش
لغتنامه دهخدا
گردش . [ گ َ دِ ] (اِمص ) گردیدن که چرخ زدن است . (برهان )(آنندراج ). سیر. حرکت دورانی . دور زدن : به یک گردش به شاهنشاهی آرددهد دیهیم و طوق وگوشوارا. رودکی .فاخته گون شد هواز گردش خورشیدجامه ٔ خانه به تبک فاخته گون شد. رودکی .مکن امید دور و آز درازگ...
-
ساری
لغتنامه دهخدا
ساری . (اِخ ) (شهرستان ...) در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده : یکی از شهرستانهای مازندران (استان دوم کشور) و خلاصه ٔ مشخصات آن بشرح زیر است : حدود - از طرف شمال به دریای مازندران ، از جنوب به سلسله ٔ جبال البرز (مقسم المیاه بین این شهرستان و شهرستانهای ...