کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردشگر بین قاره ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وائیگاچ
لغتنامه دهخدا
وائیگاچ . (اِخ ) جزیره ٔ روسی در اقیانوس منجمد شمالی ، واقع بین قاره و زامبل جدید .
-
کارا
لغتنامه دهخدا
کارا. (اِخ ) بحر منشعب از اقیانوس منجمد شمالی بین ساحل قاره ٔ آسیا و جزایر اطراف .
-
قاره
لغتنامه دهخدا
قاره . [ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است نزدیکی اومه از بلاد سودان . (ریحانة الادب ج 3 ص 256).
-
ذات ارحاء
لغتنامه دهخدا
ذات ارحاء. [ ت ُ اَ ] (اِخ ) قاره ای است که از آنجا سنگهای آسیا خیزد. (المرصّع).
-
گندوانا
لغتنامه دهخدا
گندوانا. [ گ ُن ْدْ ] (اِخ ) ناحیه ای است از هند که در شمال گداوری قرار گرفته و ساکنانش گندها هستند و دارای 3میلیون جمعیت است . این ناحیه اسم خود را به قاره ٔ ماقبل تاریخی (هند، استرالیا و ماداگاسکار فعلی ) که اکنون از بین رفته است ، داده است .
-
بین دنده ای
لغتنامه دهخدا
بین دنده ای . [ ب َ / ب ِ ن ِ دَ دَ / دِ ئی ] (ص نسبی مرکب ) شریان و ورید و عصب که بین دو دنده ٔ متوالی (مجاور) از قفسه ٔ سینه قرار گیرند. بین الاضلاعی : شریان بین دنده ای . عصب بین دنده ای . ورید بین دنده ای . اولین شریان بین دنده ای . دومین شریان ب...
-
رانیگنج
لغتنامه دهخدا
رانیگنج . [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در شبه قاره ٔ هند، واقع در استان بهاکلپور از سرزمین بهار. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
قارة
لغتنامه دهخدا
قارة. [ رَ ] (اِخ ) نام قبیله ای است که همه تیراندازند. مثل : انصف القارة من راماها.|| بنی قاره نام طائفه ٔ معروفی است از عرب . (سمعانی ).
-
اذن
لغتنامه دهخدا
اذن . [ اُ ذُ ] (اِخ )یکی از جبال بنی ابی بکربن کلاب . || قاره ای بسماوه که از آنجا سنگ آسیا برند. (معجم البلدان ).
-
پرکپ
لغتنامه دهخدا
پرکپ . [ پ ِ رِ ک ُ ] (اِخ ) دماغه ای که شبه جزیره ٔ قِرم (کریمه ) را به قاره ٔ اروپا متصل میسازد و عرض آن 8 هزارگز است .
-
صقر
لغتنامه دهخدا
صقر. [ ص َ ] (اِخ ) قاره ای است به مروت از زمین یمامة مربنی نمیر را. (معجم البلدان ). و بدانجا قاره ٔ دیگری است که آن را نیز صقر گویند. راعی نمیری گفته است :جعلن اریطا بالیمین و رمله و زات لغاط بالشمال و خانقه و صادفن بالصقرین صوب سحابةتضمنها جنبا غد...
-
بین الاضلاعی
لغتنامه دهخدا
بین الاضلاعی . [ ب َ / ب ِ نَل ْ / نُل ْ اَ ] (ص نسبی ) میان دو دنده : شریان بین الاضلاعی . (یادداشت مؤلف ). نام عصب و وریدی که میان دو دنده قرار داشته باشد و گاهی ایجاد درد نماید. بین دنده ای . رجوع به بین دنده ای شود.
-
بین اظهرهم
لغتنامه دهخدا
بین اظهرهم . [ ب َ ن َ اَ هَُ رِ هَِ ] (ع ق مرکب )و هو نازل بین ظهریهم و ظهرانیهم و اظهرهم ؛ در میان ایشان (فرود آمده ). (از اساس البلاغة). هو نازل بین ظهریهم و ظَهرانَیْمهِم . (صحاح ). هو نازل بین ظهریهم و ظهرانیهم به صیغه ٔ مثنی و بین اظهرهم ؛ ای و...
-
غرسه
لغتنامه دهخدا
غرسه . [ غ ُ س َ ] (اِخ ) قریه ای است از ناحیه ٔ بین النهرین در بین موصل و نصیبین واقع شده است و تاک و درخت فراوان دارد. (از معجم البلدان ).
-
حذیا
لغتنامه دهخدا
حذیا. [ ح ُ ذَی ْ یا ] (ع اِ) مژدگانی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). || برابر. مقابل : هو حذیاک . || اخذه بین الحذیا و الخلسة؛ ای بین الهبة و الاستلاب . (منتهی الارب ).