کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردباده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گردباده
لغتنامه دهخدا
گردباده . [ گ ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) گردباد و آن بادی باشد که خاک را بشکل مناری بر آسمان برد. (برهان ) : کسی باید آنگه که تو باد خوردی که آرد سوی مرز تو گردباده . سوزنی .تدبیر کارسازت بی دست برد حیلت اندر غبار شبهت مانند گردباده .سیف اسفرنگی .
-
جستوجو در متن
-
ابوزوبعه
لغتنامه دهخدا
ابوزوبعه . [ اَ زَ ب َ ع َ ] (ع اِ مرکب )گردباد. گردباده . دیوباد. دوله . سنگ دوله . اِعصار.