کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گرجه پشت
لغتنامه دهخدا
گرجه پشت . [ گ َ ج ِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، واقع درهزارگزی جنوب خاوری رودسر. منطقه ای معتدل و مرطوب ودارای 308 تن سکنه است . محصول آن برنج ، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . بقعه ای در این ده به نام سید...
-
جستوجو در متن
-
گوجه
لغتنامه دهخدا
گوجه . [ گ َ / گُو ج َ / ج ِ ] (اِ) قسمی از آلوچه ٔ بزرگ و آبدار. (ناظم الاطباء). از خانواده ٔ روزاسه ، پرونوس اسپینوزا . (جنگل شناسی کریم ساعی ج 2). آن را در کجور، آستارا و طوالش آلوچه ، درلاهیجان و دیلمان و رودسر الو و هلو ، در نور و آمل هلی و در گ...