کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گراور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گراور
لغتنامه دهخدا
گراور. [ گ ِ وُ ] (فرانسوی ،اِ) تصویر چیز کنده شده وحکاکی شده . شکل کنده شده . صورت کلیشه شده . نقش . رسم .
-
واژههای مشابه
-
گراور کردن
لغتنامه دهخدا
گراور کردن . [ گ ِ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قالب تصویر ساختن . گراور ساختن . رجوع به گراور شود.
-
جستوجو در متن
-
گراورسازی
لغتنامه دهخدا
گراورسازی . [ گ ِ وُ ] (حامص مرکب ) عمل گراور ساختن . قالب تصویر درست کردن . || (اِ مرکب ) محل گراورسازی . رجوع به گراور شود.
-
گراورساز
لغتنامه دهخدا
گراورساز. [ گ ِ وُ ] (نف مرکب ) کنده کار. حکاک . نقار. آنکه گراور سازد.
-
کلیشه ساز
لغتنامه دهخدا
کلیشه ساز. [ ک ِ ش ِ ] (نف مرکب ) آنکه کلیشه و گراور سازد. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیشه ساختن شود.
-
دورر
لغتنامه دهخدا
دورر. [ رِ ] (اِخ ) آلبرخت نقاش و گراورساز آلمانی متولد نورمبرگ 1471 و متوفی 1529 م . وی دارای قوه ٔ تخیل نیرومندی بود و بنیانگذار مکتب نقاشی آلمانی است . دور در تکمیل حکاکی و گراور روی چوب کوشش فراوان کرده است .
-
حجاب شیرازی
لغتنامه دهخدا
حجاب شیرازی . [ ح ِ ب ِ ] (اِخ ) فتحعلی پسر محمد جعفر شاعر، خطاط شیراز. وی در 1269 هَ . ق . درگذشت و به بقعه ٔ شاه چراغ مدفون گشت . (الذریعه ج 9 ص 232 از آثار عجم ص 544). و در نمونه ٔ خطوط خوش کتابخانه ٔ شاهنشاهی ص 153 و 155 دو نمونه از خط نستعلیق او...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) احمد وزیر. یکی از وزرای فارس . در سال 782 هَ . ق . جنگی از آثار دانشمندان و شعراترتیب داد که اکنون در کتابخانه ٔ شهرداری اصفهان موجود است . مرحوم غنی در مقدمه ٔ ص یزِ - لد تاریخ عصر حافظ آرد: در مجموعه ای که در سال 782 ...
-
چاپ
لغتنامه دهخدا
چاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگی از روی خط و نوشته . (ناظم الاطباء)؛ چاپ اول ، طبع نخستین کتابی ؛ چاپ عبدالرحیم ، طبع او....