کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گذاشتن
لغتنامه دهخدا
گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) نهادن . (برهان ). هشتن . قرار دادن . وضع کردن . برجای نهادن : عذب ؛ گذاشتن چیزی را. مغادرة؛ ماندن و گذشتن . اغدار؛ سپس گذاشتن شتر و گوسپند را. حشر؛ به چرا گذاشتن ستور را شباروز. اسجال ؛ گذاشتن مردمان را. خذلان ؛ گذشتن یاری ...
-
واژههای مشابه
-
کنار گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کنار گذاشتن . [ ک َ / ک ِ گ ُ ت َ ](مص مرکب ) بر کنار کردن . دور از دسترس قرار دادن .
-
کپه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کپه گذاشتن . [ ک َ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عوام تعبیری است از خوابیدن با قصد دشنام و توهین به هنگام اوقات تلخی . (از فرهنگ فارسی معین ). کَپَه کردن . کپیدن . رجوع به کپه کردن و کپیدن شود.
-
کپه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کپه گذاشتن . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، قضای حاجت کردن . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
کلاه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کلاه گذاشتن . [ ک ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کلاه نهادن بر سر. (فرهنگ فارسی معین ).کلاه پوشیدن . || فریب دادن . کلاه گذاری کردن . و رجوع به ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود.
-
کرم گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کرم گذاشتن . [ ک ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تولید شدن کرم در چیزی . (یادداشت مؤلف ). کرم افتادن . کرم اوفتادن . رجوع به کرم اوفتادن شود. || سخت شوخگن بودن و مدتهای دراز شستشو نکردن . (یادداشت مؤلف ). || به اغراق شپش پیدا شدن در سر و تن . پر از شپش شدن ...
-
کوته گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کوته گذاشتن . [ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کوته کردن .رجوع به کوته کردن و کوته (با های غیرملفوظ) شود.
-
گام گذاشتن
لغتنامه دهخدا
گام گذاشتن . [ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) گام گذاردن . رجوع به گام گذاردن شود.
-
کسر گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کسر گذاشتن . [ ک َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کم گذاشتن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). رجوع به کسر و کسر کردن شود.
-
کونه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کونه گذاشتن . [ ن َ / ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نپرداختن قسمتی کوچک از وامی ومحول کردن به زمان بعد. بقیتی از وام را به وقت دیگر گذاشتن . مبلغی کم از پرداختنی را نپرداختن . ادای بقیه ای از وام را باز برای بار دیگر گذاشتن . پرداختن بقیتی اندک از وام و ا...
-
گرو گذاشتن
لغتنامه دهخدا
گرو گذاشتن . [ گ ِ رَ / رُو گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) چیزی را در گرو نهادن . گرو سپردن . رهن دادن .
-
نماز گذاشتن
لغتنامه دهخدا
نماز گذاشتن . [ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نماز گذاردن . نماز گزاردن . نماز خواندن .
-
نمره گذاشتن
لغتنامه دهخدا
نمره گذاشتن . [ ن ُ رِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) با نوشتن نمره و شماره روی اجزاء یک کلی یا افراد یک مجموعه ،ترتیب آنها را مشخص کردن . رجوع به نمره گذاری شود.
-
نشان گذاشتن
لغتنامه دهخدا
نشان گذاشتن . [ ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نشان کردن . علامت گذاشتن . رجوع به نشان و نشان کردن شود.