کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گداخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گداخانه
لغتنامه دهخدا
گداخانه . [ گ َ / گ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محلی که برای پذیرائی گدایان تهیه شود. خانه ٔ گدایان . جائی که برای حفاظت گدایان آماده شده باشد. دارالمساکین .
-
جستوجو در متن
-
ساسی سرای
لغتنامه دهخدا
ساسی سرای . [ س َ ] (اِ مرکب ) گداخانه . دارالمساکین : هستی خلیفه نسب بغداد و قدس طلب ساسی سرای جهان چه درخورست ترا. مجیربیلقانی .رجوع به ساسی شود.
-
ساسی
لغتنامه دهخدا
ساسی . (ع ص ، اِ) گدا و گدائی کننده . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (رشیدی ). گدا و دریوزه گر. (جهانگیری ) (استینگاس ) (ناظم الاطباء) : چه خیزد ز اول ملکی که در پیش دم آخربود ساسی و بی سامان چه ساسانی چه سامانی . سنائی .خاک پاشان دیگرند و بادپیمایان دگ...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...