کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گج کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گج کاری
لغتنامه دهخدا
گج کاری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) کار گچ کردن . سفیدکاری . عمل سفید کردن . شید. رجوع به گچ کاری شود.
-
واژههای مشابه
-
گج آگور
لغتنامه دهخدا
گج آگور. [ گ َ ] (اِ مرکب ) گچ آگور. رجوع به همین کلمه شود.
-
گج سر
لغتنامه دهخدا
گج سر. [ گ َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لور شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران ، سرراه شوسه ٔ کرج به چالوس . سکنه ٔ آن 50 تن است و پاسگاه پاسبانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
چاکری گج
لغتنامه دهخدا
چاکری گج . [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بنت بخش شهرستان چاه بهار که در 58 هزارگزی جنوب باختر نیک شهر کنار راه بنت به کنارک واقع شده و 35 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).