کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گای
لغتنامه دهخدا
گای . (اِخ ) مادام سوفی گِه . نویسنده ٔ فرانسوی متولد در پاریس ، مادر دلفین گای (مادم دُ ژیراردن ) رمانهای جالب توجه و جذابی برای معرفی دیرکتوار و امپراطوری فرانسه نوشته است : لردستل ، بدبختیهای عاشقی سعید . (1776 - 1852 م .).
-
واژههای مشابه
-
گای لوساک
لغتنامه دهخدا
گای لوساک . (اِخ ) ژزف لویی گی لوساک . عالم فرانسوی متبحر در فیزیک و شیمی در شهر سن لئونارد نوبلا (هت وین [ هُروی ] ) متولد شد. وی پس از فراغ از تحصیل در دارالفنون پاریس در آزمایشگاه برتوله به تحقیق مشغول گردید. و قانون انبساط گازها را که به نام خود ...
-
نیل گای
لغتنامه دهخدا
نیل گای . (اِ مرکب ) نیله گاو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نیله گاو شود.
-
یول گای
لغتنامه دهخدا
یول گای . [ ] (اِخ ) از طوایف ترکمن ساکن ایران و مرکب از 500 خانوار است که در شرفان کلا سکونت دارند. (از یادداشت مؤلف ) (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 102).
-
جستوجو در متن
-
تبرک
لغتنامه دهخدا
تبرک . [ ] (اِخ ) از معظمات قرای خرقانین است . رجوع به نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ص 73 شود.
-
زیتون
لغتنامه دهخدا
زیتون . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در ذیل چند ولایت هند آرد: «زیتون و سرندیب از اقلیم اول است ». (نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 262).
-
تبکسیت
لغتنامه دهخدا
تبکسیت . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب آرد: از ولایات مشهور ختای است .رجوع به نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 258 شود.
-
زلوبر
لغتنامه دهخدا
زلوبر. [ زَ ب َ ] (اِخ ) رودی در مرند. رجوع به نزهة القلوب چ گای لیسترانج ص 88 و جغرافیای غرب ایران ص 39 شود.
-
اسکران
لغتنامه دهخدا
اسکران . [ ] (اِخ ) یکی از قرای معظم رودشت (عراق عجم ). (نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی مقاله ٔ 3 چ گای لیسترانج ص 51).
-
گادن
لغتنامه دهخدا
گادن . [ دَ] (مص ) آرامیدن مردی با...، جماع کردن : به داد و به گاد است میل تو لیکن به دادن سواری به گادن پیاده . سوزنی .اسم مصدر آن گایش ، و صیغه ٔ امر آن گای است . رجوع به گائیدن شود.
-
کیتو
لغتنامه دهخدا
کیتو. (اِخ ) مرغزاری طویل و عریض است که شش فرسنگ در سه فرسنگ مساحت دارد و میان کرج و گرهرود و همدان و ساوه واقع بوده است . رجوع به نزهة القلوب چ گای لیسترنج ج 3 صص 69 - 195 و 221 و مدخل قبل شود.
-
کولکو
لغتنامه دهخدا
کولکو. [ ] (اِخ ) رودی است که از کوه بیستون و حوالیش برمی خیزد و وسطام را که دیهی بزرگ و محاذی صفه ٔ شبدیز است مشروب می سازد. (از نزهةالقلوب چ گای لسترنج ص 109).
-
زیز
لغتنامه دهخدا
زیز. (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در ذکر مواضع فارس آرد: چرام و باز رنگ دو ناحیت است میان زیز و سمیرم لرستان ... (نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 118).