کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاهی که پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاهی که
لغتنامه دهخدا
گاهی که . [ ک ِ ] (حرف ربط مرک-ب ) وقت-ی ک-ه . عن-د.
-
واژههای مشابه
-
گاه گاهی
لغتنامه دهخدا
گاه گاهی . (ق مرکب ) وقتی دون وقتی . زمانی دون زمانی . بندرت : باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی .حافظ (دیوان چ قزوینی ص 348).
-
جستوجو در متن
-
هلتات
لغتنامه دهخدا
هلتات . [هَُ ] (ع اِ) گروه که گاهی اقامت ورزند و گاهی کوچ کنند. (از منتهی الارب ). هلتاة. (از اقرب الموارد).
-
نوبت کار
لغتنامه دهخدا
نوبت کار. [ ن َ / نُو ب َ ] (ص مرکب ) در اصطلاح کارخانه ها، کارگری که پس از چند ساعت کار، چند ساعت تعطیل دارد و ازاین رو کار او گاهی به اول روز و گاهی از نیمه به بعد و گاهی اول شب و گاهی از نیمه به بعد است . (یادداشت مؤلف ).
-
قازب
لغتنامه دهخدا
قازب . [ زِ ] (ع ص ) بازرگان نیک آزمند و حریص که گاهی براه خشکی و گاهی براه دریا تجارت کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
بنت اقعدی و قومی
لغتنامه دهخدا
بنت اقعدی و قومی . [ ب ِ ت ُ اُ ع ُ وَ ] (ع ترکیب عطفی ) کسی که از شدت ضرب مضطرب گشته ، گاهی بایستد و گاهی بنشیند. (از المرصع).
-
جسته گریخته
لغتنامه دهخدا
جسته گریخته . [ ج َ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) ندرتاً. گاهگاه . اتفاقی . بندرت . کم . اندک . قلیل . تک تک . گاهگاهی . گاهی دون گاهی . گاهی گاهی . نادراً. جسته جسته .(از یادداشت مؤلف ): جسته گریخته شنیده میشد که ...
-
رابعه ٔ شامیه
لغتنامه دهخدا
رابعه ٔ شامیه . [ ب ِ ع َ ی ِ می ی َ ] (اِخ ) وی زوجه ٔ احمدبن ابی الحواری بود، احمدبن ابی الحواری گوید: که احوال وی مختلف بود گاهی بر وی عشق و محبت غلبه میکرد و گاهی انس و گاهی خوف و در این موارد به عربی اشعاری سروده است . و وقتی که طعامی پختی گفتی ...
-
یام
لغتنامه دهخدا
یام . () در عبارت زیر ازتاریخ قم (ص 111) آمده است و معنی آن روشن نیست و شاید «یا» باشد: ریع و زرع همدان از آفتی خالی نیست گاهی در کشت گاهی در زرع گاهی در درخت گاهی در میوه وبه زبان عجم ذکر کرده بودند که کشت همدان یام به کشت یام به ورز است یام به درو ...
-
قبعة
لغتنامه دهخدا
قبعة. [ ق ُ ب َ ع َ ] (ع ص ) زن نهان شونده . (از منتهی الارب ): امراءة قُبَعَة طُلَعَة؛ زن که گاهی نهان گردد گاهی پیدا. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
مئلق
لغتنامه دهخدا
مئلق . [م ِءْ ل َ ] (ع ص ) احمق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد). || مردی که گاهی دیوانه و گاهی بهوش باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
معاقبة
لغتنامه دهخدا
معاقبة. [ م ُ ق ِ ب َ ] (ع ص ) ابل معاقبة؛ شتر که گاهی گیاه شور و گاهی گیاه شیرین چرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
سرار
لغتنامه دهخدا
سرار. [ س ِ ] (اِخ ) وادیی است که صنعا را می شکافد و گاهی که باران آید آب در آن فزون شود و در سنوان ریزد و دریاچه مانندی شود. (از معجم البلدان ).