کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاهی
لغتنامه دهخدا
گاهی . (ص نسبی ) منسوب به گاه بمعنی تخت و سریر. لایق تخت و سریر : زمین هفت کشور بشاهی تراست سپاهی و گاهی و راهی تراست . فردوسی .نه چاهی را بگه دارد نه گاهی را بچه داردز عفوش بهره ورتر هر که او افزون گنه دارد.فرخی .
-
گاهی
لغتنامه دهخدا
گاهی . (ق ) زمانی . وقتی . در بعض ازمنه . پس از مدتی طویل بعض وقتها. احیاناً : شبان تاری بیدار چاکر از غم عشق گهی بگرید و گاهی بریش برفوزد. طیّان .گاهی چو گوسفندان در غول جای من گاهی چو غول گردبیابان دوان دوان . ابوشکور.به آب اندرافکند شاه دلیرسرش گه...
-
واژههای مشابه
-
گاه گاهی
لغتنامه دهخدا
گاه گاهی . (ق مرکب ) وقتی دون وقتی . زمانی دون زمانی . بندرت : باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی .حافظ (دیوان چ قزوینی ص 348).
-
گاهی که
لغتنامه دهخدا
گاهی که . [ ک ِ ] (حرف ربط مرک-ب ) وقت-ی ک-ه . عن-د.
-
جستوجو در متن
-
لیچار
لغتنامه دهخدا
لیچار. (اِ) گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه . رجوع به مدخل بعد شود.
-
نوبت کار
لغتنامه دهخدا
نوبت کار. [ ن َ / نُو ب َ ] (ص مرکب ) در اصطلاح کارخانه ها، کارگری که پس از چند ساعت کار، چند ساعت تعطیل دارد و ازاین رو کار او گاهی به اول روز و گاهی از نیمه به بعد و گاهی اول شب و گاهی از نیمه به بعد است . (یادداشت مؤلف ).
-
هلتات
لغتنامه دهخدا
هلتات . [هَُ ] (ع اِ) گروه که گاهی اقامت ورزند و گاهی کوچ کنند. (از منتهی الارب ). هلتاة. (از اقرب الموارد).
-
کورکور کردن
لغتنامه دهخدا
کورکور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کورکور کردن چراغ ؛ سخت ضعیف روشنایی دادن آن . با روشنایی کم گاهی شعله برکشیدن و گاهی فرونشستن شعله ٔ آن چنانکه چراغ و روغنش بپایان آمده . گاهی شعله نداشتن و گاهی شعله ٔ خرد داشتن آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
یام
لغتنامه دهخدا
یام . () در عبارت زیر ازتاریخ قم (ص 111) آمده است و معنی آن روشن نیست و شاید «یا» باشد: ریع و زرع همدان از آفتی خالی نیست گاهی در کشت گاهی در زرع گاهی در درخت گاهی در میوه وبه زبان عجم ذکر کرده بودند که کشت همدان یام به کشت یام به ورز است یام به درو ...
-
جسته گریخته
لغتنامه دهخدا
جسته گریخته . [ ج َ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) ندرتاً. گاهگاه . اتفاقی . بندرت . کم . اندک . قلیل . تک تک . گاهگاهی . گاهی دون گاهی . گاهی گاهی . نادراً. جسته جسته .(از یادداشت مؤلف ): جسته گریخته شنیده میشد که ...
-
کورکوری کردن
لغتنامه دهخدا
کورکوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کورکوری کردن چراغ ؛ گاهی بیش و گاهی کم نور دادن آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کورکور کردن شود.
-
چارملک
لغتنامه دهخدا
چارملک . [ م َ ل َ ] (اِخ ) چهارملک . چهار فرشته ٔ مقرب خدا.جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل : گاهی براق چارملک را لگام گیرگاهی به دیو هفت سری بر کند لگام .خاقانی .
-
قازب
لغتنامه دهخدا
قازب . [ زِ ] (ع ص ) بازرگان نیک آزمند و حریص که گاهی براه خشکی و گاهی براه دریا تجارت کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).