کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گام نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
افشرده گام
لغتنامه دهخدا
افشرده گام . [ اَ ش ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) استوارگام .گام سخت . آنکه گامش محکم و استوار باشد : چنان زورمندند و افشرده گام که یک تن بود لشکری را تمام .نظامی .
-
ده گام خان
لغتنامه دهخدا
ده گام خان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در شش هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 277 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
اتلان
لغتنامه دهخدا
اتلان . [ اَ ت َ ] (ع مص ) اَتل . گام خرد نهادن . (تاج المصادر). گام نزدیک نهادن هنگام خشم . (منتهی الارب ).
-
اتنان
لغتنامه دهخدا
اتنان . [ اَ ت َ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن . (منتهی الارب ). گام خُرد نهادن .
-
کتو
لغتنامه دهخدا
کتو. [ ک َت ْوْ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). گام خرد نهادن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
حتک
لغتنامه دهخدا
حتک . [ ح َ ] (ع مص ) حتکان . گام خرد نهادن در شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). شتاب رفتن و گام خرد نهادن . (منتهی الارب ). گام خرد نهادن در شتافتن . (مهذب الاسماء). || تراشیدن چیزی را. || حتک نعام رمل را؛ کاویدن شترمرغ ریگ را. || لاادری این حتکوا؛ نمی...
-
اختطاء
لغتنامه دهخدا
اختطاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص )گام زدن . گام نهادن . || گذشتن بر چیزی یاکسی بسرعت . || گذشتن بر کسی یکبار. اختیاط. || اختطاء ناس ؛ تخطی رقاب مردم کردن .
-
دلیث
لغتنامه دهخدا
دلیث . [ دَ ] (ع مص ) نزدیک بهم نهادن گام خودرا در رفتار. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
قرفطة
لغتنامه دهخدا
قرفطة. [ ق َ ف َ طَ ] (ع مص ) نزدیک نهادن گام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوعی از جماع . (منتهی الارب ).
-
اتلات
لغتنامه دهخدا
اتلات . [ اَ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن هنگام خشم . || سیر شدن از طعام . اَتل . اَتلال .
-
اتلال
لغتنامه دهخدا
اتلال . [ اَ ت َ ] (ع مص ) اَتل . گام نزدیک نهادن هنگام خشم . || سیر شدن از طعام . اَتلات .
-
اقطیطاء
لغتنامه دهخدا
اقطیطاء. [ اِ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن در رفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نرم و شادان رفتن .
-
حرقصة
لغتنامه دهخدا
حرقصة. [ ح َ ق َ ص َ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن . || سخن زودزود و پیوسته گفتن . (منتهی الارب ).
-
تخطرف
لغتنامه دهخدا
تخطرف . [ ت َ خ َ رُ ] (ع مص ) بشتاب رفتن و گام فراخ نهادن ، یا دو گام را یک گردانیدن به تیزروی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بشتاب رفتن و گام فراخ نهادن و در تیزروی ، دو گام را یک گردانیدن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تندی در رفتار. (المنجد). ...
-
وکت
لغتنامه دهخدا
وکت . [ وَ] (ع اِ) چیز اندک . || (مص ) نشان کردن . || پر کردن . || گام نزدیک نهادن در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).