کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گارد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گارد
لغتنامه دهخدا
گارد. (اِخ ) نام رودخانه ای است در فرانسه در مصب رود رُن به طول 113 هزارگز. یک قنات بزرگ رومی از آن میگذرد. به ترکی غارد. قاموس الاعلام ترکی آرد: نهری است در قسمت جنوبی فرانسه و تابع رودخانه ٔ رونیه . از اتحاد دو نهر غاردون دانه و زوغاردون داله که از...
-
گارد
لغتنامه دهخدا
گارد. (اِخ ) دریاچه ای است در شمال ایتالیا مابین ایالت برِسیا و وِرُن . مساحت آن 300 هزار گز مربع. مَنسیو از این دریاچه نشأت می یابد. دارای منظره های زیبا و دلکش است .
-
گارد
لغتنامه دهخدا
گارد. (اِخ ) بخشی از قسمت لانگدوک شرقی ، حاکم نشین آن نیم و شهرهای عمده ٔ آن آلِس دارای 395300 تن سکنه است .پانزدهمین بخش نظامی است . نیم مرکز اسقف نشین است .
-
گارد
لغتنامه دهخدا
گارد. (فرانسوی ، اِ) مواظب . مراقب . نگهبان : گارد ملی ، گارد شاهی ، گارد مجلس ، گارد جمهوری ، گارد نجبا. || دسته های منتخب سربازان محافظ شاه یا رئیس مملکت .
-
واژههای مشابه
-
گارد سرحدی
لغتنامه دهخدا
گارد سرحدی . [ دِ س َ ح َدْ دی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اداره ٔ...) مرزداری . (فرهنگستان ص 101).
-
جستوجو در متن
-
غارد
لغتنامه دهخدا
غارد. (اِخ ) نام ترکی گارد، نهری به فرانسه . رجوع به گارد شود.
-
ژنلهاک
لغتنامه دهخدا
ژنلهاک . [ ژِ ن ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش گارد از ولایت آلِس نزدیک گارُدِنت ، دارای راه آهن و 1009 تن سکنه .
-
لوسان
لغتنامه دهخدا
لوسان . (اِخ ) نام کرسی بخش گارد از ولایت نیمس به فرانسه . دارای 500 تن سکنه .
-
ترو
لغتنامه دهخدا
ترو. [ ت ْ رِ وْ ] (اِخ ) مرکز بخشی در ولایت و یگان واقع در ایالت گارد فرانسه است .
-
منسیو
لغتنامه دهخدا
منسیو. [ م َ ی ُ ] (اِخ ) منچو. رودی به ایتالیا که 194 هزار گز طول دارد و از دریاچه ٔ گارد می گذرد و نواحی مانتو را آبیاری می کند. (از لاروس ).
-
لابمل
لغتنامه دهخدا
لابمل . [ ب ُ م ِ ] (اِخ ) لورن آنگلی ویل دو. نام ادیبی متولد به واِلرُگ (گارد). وی بسبب مشاجرات با ولتر شهرت یافته است . (1726-1773 م .).
-
پسکی ارا
لغتنامه دهخدا
پسکی ارا. [ پ ِ اِ ] (اِخ ) نام شهری مستحکم در ایتالیا واقع در ناحیت ونِسی بر کنار رود مینچیو و دریاچه ٔ گارد و دارای 2800 تن سکنه .
-
سارت
لغتنامه دهخدا
سارت . [ رِ ] (اِخ ) (برنار...) از صاحب منصبان گارد ملی فرانسه متولد شهر بردو (1765 - 1858 م .) است که بسال 1795 کنسرواتوار ملی موسیقی فرانسه را بنیاد نهاد.