کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیسنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیسنه
لغتنامه دهخدا
کیسنه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) ریسمان بر دوک پیچیده بود چون خایه . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 448). ریسمانی که بر دوک پیچیده باشد، و آن را دوکچی و فروهه و فرموک نیز خوانند. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). ریسمانی را گویند که به وقت رشتن بر دوک پیچیده شود. (ا...
-
جستوجو در متن
-
گیسنه
لغتنامه دهخدا
گیسنه . [ ن َ ] (اِ) گیسو باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). اما در جای دیگر دیده نشد و ظاهراً مصحف کیسنه باشد که به معنی ریسمانی است که به وقت رشتن بر دوک پیچیده شود. رجوع به کیسنه شود.
-
دوپخچه
لغتنامه دهخدا
دوپخچه . [ دُ پ َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) گلوله ای از رشته و ریسمان . (از ناظم الاطباء). کیسنه . (لغت فرس اسدی ). || نام مرغی . (ناظم الاطباء).
-
پناوه
لغتنامه دهخدا
پناوه . [ پ َ وَ / وِ ] (اِ) در فرهنگ شعوری آمده است بفتح نون و واو و اخفاءهاء بمعنی توکل است . استاد عنصری راست : سِرکه باشدچو کشته پرکنه رادور باشد پناوه ترسنه رااین بیت در لغت نامه ٔ اسدی برای لفظ کیسنه شاهد آمده است و می نویسدکیسنه ریسمان بر دوک ...
-
گسسته
لغتنامه دهخدا
گسسته . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) از هم جدا کرده و از هم جداشده . (آنندراج ). نامرتبط. ضد متصل . ضد پیوسته : و بصره را دوازده محلت است هر یکی چند شهری از یکدیگر گسسته . (حدود العالم ). || بریده . (آنندراج ). منقطع : دل وی ز تیمار خسته مبادامید...