کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیت
لغتنامه دهخدا
کیت . (اِ) کبت و زنبور عسل . || (ق ) به معنی چند و چه اندازه و چه قدر و از چه جنس . || (ص ) آشفته و سرگشته و حیران . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
کیت
لغتنامه دهخدا
کیت . (ادات استفهام + ضمیر) («کی »، ادات استفهام + «ت »، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ) کی تو را. چه کس تو را : ور بگیری کیت جستجو کندنقش با نقاش چون نیرو کند؟مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 159).
-
کیت
لغتنامه دهخدا
کیت . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (ع اِ) چنین . (ناظم الاطباء). رجوع به «کیت و کیت » شود.
-
کیت
لغتنامه دهخدا
کیت . [ ک َی ْ ی ِ ] (ع ص ) زیرک . ج ،اکیات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیرک و هوشیار و باوقوف . ج ، اکیات . (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد آمده : اکیات ، اکیاس و آن جمعکَیِّس است نه کیس [ کی ] و «تا» مبدل از «س » است .
-
واژههای مشابه
-
کیت و کیت
لغتنامه دهخدا
کیت و کیت . [ ک َ ت َ وَ ک َ ت َ / ک َ ت ِ وَک َ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) چنین و چنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چنین و چنان : و کان من الامر کیت و کیت ؛ بود آن چنین و چنان . (ناظم الاطباء).
-
کیت و ذیت
لغتنامه دهخدا
کیت و ذیت . [ ک َ ت َ وَ ذَ ت َ ] (ع اِ مرکب ) چنان و چنین . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به مدخل بعد شود.
-
واژههای همآوا
-
کیة
لغتنامه دهخدا
کیة. [ ک َی ْ ی َ ] (ع اِ) داغ . کَی ّ. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اسم مره از کَی ّ. (از اقرب الموارد). || داغ جای . (منتهی الارب ). جای داغ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ذیت و ذیت
لغتنامه دهخدا
ذیت و ذیت . [ ذَ وَ ذَ ] (ع ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) این و آن . || چنین و چنین . کیت و کیت .
-
اکیات
لغتنامه دهخدا
اکیات . [ اَک ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کَیِّت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کیت شود. || اکیاس . ج ِ کَیِّس نه کِیس . و تاء بدل از سین است . (از اقرب الموارد). || ج ِ کات . (ناظم الاطباء). رجوع به کات شود.
-
تکییت
لغتنامه دهخدا
تکییت . [ ت َ ] (ع مص ) پر کردن آوند را. || آسان و سهل گردانیدن رخت و سامان را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): کیت جهازک اما کنت مرتحلاً. (اقرب الموارد).
-
جستجو کردن
لغتنامه دهخدا
جستجو کردن . [ ج ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . تلاش کردن . (از ناظم الاطباء). || کاوش کردن . (یادداشت مؤلف ). طلب . تفتیش . تفحص . فحص . بحث : سزد گر بگوئی تو ای نامجوی که آنجا کرا میکنی جستجوی . فردوسی .ور بگیری کیت جستجو کندنقش با نقاش چون...
-
کنایات
لغتنامه دهخدا
کنایات . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کنایه و کنایت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین ). اسمهائی هستند که برای دلالت بر عدد مبهم وضع شده اند و آنها: کم ، کذا، کیت و ذیت باشند... کنایات در فارسی عبارتند از: ضمیر، اسم اشاره ، موصولات ، مبهمات و ادو...