کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیبر
لغتنامه دهخدا
کیبر. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد واقع است و 287 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کیبر
لغتنامه دهخدا
کیبر. [ ک َ / ک ِ ب ُ ] (اِ) پیکان پهن که به شکاری می اندازند. (آنندراج ). نیزه ٔ کلانی که بدان شکار می کنند. (ناظم الاطباء) : ز آمدشد کیبر کینه کوش هوا شد یکی خانه ٔ چوب پوش . عبداﷲ هاتفی (از آنندراج ).|| (ص ) کسی که دارای عداوت نهانی باشد. (ناظم ال...