کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیاب
لغتنامه دهخدا
کیاب . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان وزواء است که در بخش دستجرد شهرستان قم واقع است و 417 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
واژههای مشابه
-
قادی کیاب
لغتنامه دهخدا
قادی کیاب . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهات اشرف . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 167). محلی است نزدیک تروجن که بر بالای آن در محل بلندی خرابه های صفی آباد واقع است . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 91).
-
جستوجو در متن
-
کیب
لغتنامه دهخدا
کیب . (ع اِ) نوعی از حصیر کوچک و ستبر. ج ، کیاب ، اکیاب . گفته شده است که این کلمه ریشه ٔ پارسی دارد ولی من در این زبان آن را نیافته ام . (از دزی ج 2 ص 503).
-
رشت
لغتنامه دهخدا
رشت .[ رَ ] (اِخ ) نام شهر حاکم نشین ملک گیلان ، و گویند این کلمه تاریخ بنای این شهر است چه این شهر در سال 900 هَ . ق . بنا شده و عدد حروف آن بحساب ابجد نیز نهصد می باشد. (ناظم الاطباء). شهری است معروف از ولایت گیلان . بیه پس ، که ابریشم خوب در آنجا ...