کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ککژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ککژ
لغتنامه دهخدا
ککژ. [ ک َ ک ِ ] (اِ) تره تیزک را گویند. و آن سبزیی باشد خوردنی که به عربی جرجر و ایهقان خوانند. (برهان ) (آنندراج ). شاهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ککش . (برهان ). رجوع به ککچ و ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
ککش
لغتنامه دهخدا
ککش . [ ک ِ ک ِ ] (اِ) اسم فارسی جرجیر است . (فهرست مخزن الادویه ). ککژ. تره تیزک . (برهان ) (آنندراج ). کیکیژ.(حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به ککژ و ککچ شود.
-
پندو
لغتنامه دهخدا
پندو. [ پ َ ] (اِ) جرجیر. ککژ. ککج . ایهقان . انداو. تره تیزک . کیکیز. کیکش . شاهی . تندک . تره تندک . حرف . خردل فارسی .