کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کژدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کژدل
لغتنامه دهخدا
کژدل . [ ک َ دِ ] (ص مرکب ) کژخاطر. کنایه از کسی که مزاج او براستقامت نباشد و در موزون و ناموزون فرق نکند. (آنندراج ). بداندیش . بدنهاد. (ناظم الاطباء) : چون صبا مجموعه ٔ گل را به آب ژاله شست کژ دلم خوان گر نظر بر صفحه ٔ دفتر کنم . حافظ.رجوع به کژخاط...
-
جستوجو در متن
-
کژخاطر
لغتنامه دهخدا
کژخاطر. [ ک َ طِ ] (ص مرکب ) کژدل . کنایه از کسی که مزاج او بر استقامت نباشد و در موزون و ناموزون فرق نکند. (آنندراج ). ناموزون . کج طبیعت . (ناظم الاطباء). آنکه طبعش نامستقیم باشد. کج طبیعت . ناموزون . کژدل . (فرهنگ فارسی معین ). کنایه از شخص ناموزو...
-
کژمزاج
لغتنامه دهخدا
کژمزاج . [ ک َ م ِ ] (ص مرکب ) به معنی کژدل است . (آنندراج ). کژخاطر. (فرهنگ فارسی معین ). بداندیش . بدنهاد : آن کژمزاجی کز دغا مانند فرزین کژ رودچون بیدقی فرزین شده سر زیر کن کون با ز بر.امیرخسرو (از آنندراج ).
-
نارنگ
لغتنامه دهخدا
نارنگ . [رَ ] (اِ) نارنج و آن میوه ای باشد معروف . (از برهان قاطع). در مازندران و پارس خاصه قرای فارس بسیار به عمل آید و آن را خورند واز آب آن شربت پزند. (انجمن آرا) (آنندراج ) . رجوع به نارنج شود : همیشه تا ز درخت سمن نروید گل برون نیاید از شاخ نارو...