کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کپسول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کپسول
لغتنامه دهخدا
کپسول . [ ک َ ] (فرانسوی ، اِ) پوشینه ای ژلاتینی و به اندازه های مختلف که گردها و گاهی مایعات و روغنهای دارویی را به جهت مخفی نگاه داشتن طعم بد آنها در درون آن جای میدهند. || چاشنی تفنگ . || محفظه ٔ فلزی نگهداری اکسیژن را. || گونه ای میوه ٔ خشک شکوفا...
-
جستوجو در متن
-
کبسول
لغتنامه دهخدا
کبسول . [ ک َ ] (فرانسوی ، اِ) کپسول . رجوع به کپسول شود.
-
کاپسول
لغتنامه دهخدا
کاپسول . (فرانسوی ، اِ) کپسول . به لغت «کپسول » رجوع شود.
-
گل میمون
لغتنامه دهخدا
گل میمون . [ گ ُ ل ِ م َ / م ِ مو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است که کپسول آن بدو شکاف باز میشود و یکی از گلهای زینتی معمول است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 244).
-
راموندیا
لغتنامه دهخدا
راموندیا. [ مُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) تیره یی از گیاهان که دارای گلهای منظم پنج قسمتی و دارای میوه ای بشکل کپسول دوخانه ای است . گلهای آن درشت و بنفش و برگ های آن کنگره ای است که در دم باریک میشوند و در زیر آنها کرکهای بلند دیده میشود. (از کتاب گیاه شنا...
-
میمون
لغتنامه دهخدا
میمون . [ م َ مو / م ِ مو ] (اِ) گیاهی است از تیره ٔ میمونیان و از راسته ٔ دولپه ایهای پیوسته گلبرگ که میوه اش کپسول است و با دو شکاف بازمیشود و یکی از گیاهان زینتی است و گلهایش غالباً به رنگ سفید و بنفش و قرمز است . انف الثور. انف العجل . گل میمون ....
-
کلیه
لغتنامه دهخدا
کلیه . [ ک ُل ْ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) گرده . (دهار) (منتهی الارب ). گرده که عضو درونی معروف است . (آنندراج ). گرده و قلیه . (ناظم الاطباء). لغت عربی است به فارسی گرده و به هندی نیز همین نامند به اصفهانی قلوه و به ترکی بوکرک نامند. (مخزن الادویه ). گرده ...
-
مزود
لغتنامه دهخدا
مزود. [ م ِزْ وَ ] (ع اِ) توشه دان . ج ، مَزاود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). توشه دان مسافر. ج ، مزاود. (ناظم الاطباء). توشه دان . خاشاک دان . آنچه در آن توشه کنند. مزوده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به م...
-
عرعر تلخ
لغتنامه دهخدا
عرعر تلخ . [ ع َ ع َ رِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است از تیره ٔ عرعرها به ارتفاع بیست تا بیست و پنج متر که پوست تنه اش مایل به خاکستری و چوبش سبک ومایل به سفید و کم مقاومت است . برگهایش متناوب و شامل سه تا ده زوج برگچه ٔ بی کرک و شفاف و گله...
-
عرق الحلاوة
لغتنامه دهخدا
عرق الحلاوة. [ ع ِ قُل ْ ح َ وَ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است از تیره ٔ میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است . ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است . گلهایش بزرگ و معطر و معمولا" گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل پنج کاسبرگ بهم پی...
-
کندش
لغتنامه دهخدا
کندش . [ ک ُ دُ ] (ع اِ) عکه که مرغی است مانند زاغ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). عکه و زاغچه . (ناظم الاطباء). عکه . (دهار). عقعق . (اقرب الموارد). || مؤلف منتهی الارب نویسد: داروی معطر کندش است به (شین ) و کندس بدین معنی لغتی پست است . - انتهی . ...
-
شکوفا
لغتنامه دهخدا
شکوفا. [ ش ُ ](نف ) شکفته . شکفته شده . شکوفان . بازشده چون غنچه و شکوفه . (از یادداشت مؤلف ). شکفنده . شکوفه دهنده . || میوه ٔ خشکی که خود بشکافد. (فرهنگ فارسی معین ). ولی میوه های خشک دیگری نیز یافت میشود که آنها را شکوفا مینامند و شکفتن آنها به ا...
-
مجری
لغتنامه دهخدا
مجری . [ م ِ ] (اِ) ظرفی باشد عطار و داروفروش را که در آن داروها گذارند. (برهان ) (آنندراج ). ظرفی باشد که در آن دارو و دیگر چیزها گذارند و حفظ کنند. (ناظم الاطباء). در گلپایگان ، مجری (جعبه ٔ چوبین )، در اراک (سلطان آباد)، مجری (علاوه بر این معنی ، ...
-
توتون
لغتنامه دهخدا
توتون . (ترکی ، اِ)تتن . دود. دخان . گیاهی است از نوع تنباکو که از آن سیگار کنند و نیز گیاهی که در چپق و پیپ کشند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توتون گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان دارای گلهای سفید یا زرد که کپسول آن از درازی باز می شود و برگهای پهن دا...